حاشیه ای بر ششمین شب طنز انقلاب اسلامی «نطنز»

ابر و باد و مه و علی زکریایی در کارند…

اندکی از مراسم گذشته است، شدت باران توجه ام را به سمت حیاط جلب می کند، باران مانند شیلنگ آبی که تا آخر باز شده است، به پلاستیک پوشاننده تعمیرات دیوار جانبی راهرو می خورد و مثل جوی آبی روی آن به راه می افتد. ظاهرا این بار باران است که با نطنز لج کرده است، اما مخاطبین همیشگی نطنز حاضر هستند و جمعیت سالن، الان که حدود نیم ساعتی از آن می گذرد از حدود دوسوم سالن گذشته است.

نمایشگاه کتاب

بسم الله النور

گویم مرا ورق زن
گوشی دهی نشانم

تنها در امتحانات
افتاده ای به جانم

قسمتي از برنامه رادیو نمایشگاه كتاب امسال

فاتحه اش را بخوانید!

خب ظاهراً این بازدید کننده عزیز عمرش به دنیا نبود ضمن قرائت فاتحه‏ای برای ایشان، بشنویم تماس بعدی رو:
- مسئول هستم پر سابقه...

سهم فرهنگ از نمایشگاه کتاب!

تخم‌مرغ‏ها را دریابیم

همهمه‌ای از دور توجه‌ ام را جلب کرد. انتهای سالن گرد و غباری به‌ پا شده بود و جمعیتی بر سر و کله هم می‌ کوبیدند و آتاری‌ وار جلو می‌ آمدند. جلوی جمعیت نیز آقای نویسنده به همراه دو مامور در حال فرار بود و با دست موهای تافت زده‌ اش را سفت چسبیده بود که مبادا از دلبری‌ اش چیزی زمین بریزد.

برخي اقدامات دولت در صورت خروج آمريكا از برجام

روی میز!

دولت اعلام كرد تدابیری اندیشیده که در صورت هر نوع خارج شدگي، جِرخوردگي يا نقض فاحش؛ این اقدامات را انجام مي‏ دهد:

۱. تلگرام را که فیلتر کرديم، اینستاگرام هم را هم می بندیم ...