نه… فرار

ارث پدر بود به او می رسید
علم؟ سیاست؟ جذبه؟ نه... فرار!!!

تعبیر ابن شیرینِ مثل قند

کالیفرنیا در آتش

اگر ببیند آتش در کالیفرنیا خیلی شیطون‌بلاست و هی تمام نمی‌شود، تعبیرش آن باشد که گرما قرار است دل‌ها را نرم و به هم نزدیک کند. پس برود درخت‌های صورتی، گلبهی، هلویی و کالباسی را پیدا کرده، محتوای شیلنگ‌های آتش‌نشان‌ها را تمجید نماید.

جگر کبابی

گر چه با قبض مزاجم همه شب، آش خورم
سر ظهر آمده‌ام تا جگرت را بخورم

از ما حرکت، از خدا برکت

برکتی چرخ‌دار

خدایا گویند که کفش کهنه در بیابان نعمت است، پس اتوبوس واحد هم، بهتر از اسنپ است. به من صبر ده که در ایستگاه نشینم و ساعت نبینم. علفی زیر پای خود نبینم و موهای خود رنگ دندان نبینم ولی اتوبوس در وقت، بینم.

خاطره‌ای با مشارکت رئیس‌جمهور

مدیریت عالی

من شما را دوست دارم زیرا که پدر‌بزرگم همیشه می‌گفت یعنی چی برای هر کاری باید عدم سوءسابقه داشت. این کارن ما چه گناهی کرده که زندان رفته. با این کار شما دایی ما هم می‌تواند سر کار برود.




عنوان