بچه ننه کارت بانکیاش هنوز دست مادرش مهدعلیاست. مشاورِ پیش از ازدواج گفته بود که اینگونه است خُلقش، اما خب ما هم که از پشتکوه نیامدهایم و عمری کارت گرفتنهای مادرمان از پدرمان را نظاره کردهایم. از بریم که چه کنیم تا آن شود که خواهیم.
مادرم برای اینکه پدرم برایش طلا بخرد میگوید که اینها سرمایه است و بعدا میتوانیم بفروشیم. در این مرحله پدرم از پول ندارم به انقدر پول دارم و طلای کارکرده بگیریم تقییر حالت میدهد.