خر نامه

خرخوار: خوردن بیش از حد، سیری ناپذیر. آقازاده. نجومی خور. مختلس. رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان. ب.ز  م.ج  خ.ر  س.گ

ابر و باد و مه و خورشید و فلک برجامند

عوض باد که درنده بوَد همچون گرگ
به شماها بدهم پنکه ی بسیار بزرگ

کنترل دارد و هروقت نیازی دارید
دکمه اش را جهت مصرفتان بفشارید

هفت وادی

منطق الگلابی

راه کم کم داشت پایان می گرفت
یک به یک دیسک کمر ها می گرفت

لب فتاده، چانه بر اشکم عمود
اندر آنجا یک گلابی هم نبود

تقدیم به استاد مؤسسه گالوپ

شعر طنز : آب کر مال همینجاست اگر بگذارند

دولتش گوشه به گوشه پر از جاسوس است
تیم در حدّ لالیگاست اگر بگذارند

دوش دیدم که ظریفی به لبش خنده نبود
طفلکی ساده و آقاست اگر بگذارند

تا به دشمن نکند بربخورد نامش را
گفته تیم B یِ آنهاست اگر بگذارند




عنوان