یکی از همبندیهای امیر تبر به شکل ناشناسی به بیبیسی فارسی گفته است: وقتی مامورا امیر رو برای اعتراف میبردن، دست یکیشون یه گونی پر از مار بود. یه روز که امیر برگشت دیدم...
...این جوانان با نهایت حس انسان دوستانه برای گرما بخشیدن به دستان کوچک و پرمهر کودکان کار در سرمای آبان ماه، تنها چند بانک و یک پمپ بنزین آتش زدهاند...
...ببینیم چه کسی وارد بازی خواهد شد... عه... اینکه اون پیرزن منافقاس که... ببخشید، از اتاق فرمان اشاره می کنن ایشون خواهر مریم، رهبر جنبش مسالمتآمیز مردم ایران هستن...