مجلس سرکاری- فصل اول
۷:۵۱ ب٫ظ ۰۶-۰۸-۱۳۹۹
                                     
                                                                                       خانم موریه حواسش به پسرش بود تا جایی را به آتش نکشد و همان طور به صحبت های رییس جمهور و اهل مجلس توجه داشت. داد زد «آهااای پسرهی بی اصل و نسب حیف آن همه سکه که پای کلاس آیین مملکتداری پای تو ریختم. بیا دو کلام حرف حساب یاد بگیر»
                                                                                   
                        
                                    
                                
			
					
                                                                