ولی من که جزو مقامات نبودم. شاید این که صبحها با دوچرخه میرفتم سرکار، باعث شده که منو با رییس جمهور یه کشور اشتباه گرفته باشید. ولی صبح با دوچرخه رفتن من ربطی به مقام بودن من نداشت، بنزین سه نرخی واسه من نمیصرفید.
فرفورژهها دیدند که دیگر فرزدن خالی لذت همیشگی را ندارد و باید این حق را با روشهای جدید، به روزرسانی کنند لذا فرزدن متناقض اختراع شد و سریعاً بین مسئولین دولتی فرفورژه، مورد اقبال قرارگرفت.
سودمند همواره سود دارد و رانتخوار در هر دولتی، ارز دارد و کارمند - معمولاً - همواره کار دارد، من هم همواره درد دارم. شاید خواننده گرامی بگوید که کارمند همواره کار ندارد، زیرا رئیسجمهور گفت که «کارمندها کار ندارند»