هدیه سال نو

قطعه ی شب عید

چانه‌اش تا زمین بیاید کِش!


با چلو اختلافمان بسیار
با خورش اختلافمان فاحش

گشته ام خانه را و پسته که هیچ
نیست حتی کمی نخود کشمش

روایت هفته

لطفاً تو ببر مسافر اسنپ را
من در صف گوشت جا نگه ‌می‌دارم

موقع عیددیدنی توی آدم چه‌خبر است؟

صدسال به این سال‌ها

معده: این یک ذره شیرینی را جلوی گدا هم بگذارید قهر ‌می‌کند. هنوز به کاردیا نرسیده اسیدم پودرش کرد.
*قلب (به معده): ناراحت نباش، آجیل را هنوز نیاورده‌اند. انقدر عصبی شده‌ای که ورم کرده‌ای، من بالای سرت خفت افتاده‌ام، به زور پمپاژ می‌کنم.