کنار برج رفته، با همان میخطویله قلبی حک کرده و «ن» را به انگلیسی نوشتیم (به دلیل مسلط بودن به انگلیسی و اینکه آنجا فرنگستان است، دیگر فارسی که نمیتوان نوشت)
بازجو: کلا ریختن هر چیزی، تکرار میکنم هر چیزی تو خیابون ممنوعه، افتاد؟
متهم: حتی تخمه کدو؟
بازجو: ای خدا، بله حتی تخمه کدو.
متهم: پس وقتی تخمه میخورم پوستش رو کجا تف کنم؟
اتفاقا پیش از بیدار شدن قبله عالم، پیگیر بدی هوا شدیم، اداره هوا گفت: «ما در نقشههای جوی چیزی رؤیت نکردیم، از بلدیه پیگیر باشید». از ایشان پرسیدیم، گفتند: «کار اتولهای بیکیفیت داخلیست». از اتولسازها پرسیدیم، گفتند: «تقصیر نفتچیهاست که نفت اتول بیکیفیت تولید میکنند». دیگر حسش نبود از نفتچیها چیزی بپرسیم.