نامه‌ای به یار فرنگ‌نرفته

فرهنگ تا فرنگ

کنار برج رفته، با همان میخ‌طویله قلبی حک کرده و «ن» را به انگلیسی نوشتیم (به دلیل مسلط بودن به انگلیسی و اینکه آنجا فرنگستان است، دیگر فارسی که نمی‌توان نوشت)

یک سکانس از علت تخمه خوردن

تخمه‌خور

بازجو: کلا ریختن هر چیزی، تکرار می‌کنم هر چیزی تو خیابون ممنوعه، افتاد؟
متهم: حتی تخمه کدو؟
بازجو: ای خدا، بله حتی تخمه کدو.
متهم: پس وقتی تخمه می‌خورم پوستش رو کجا تف کنم؟

بلای جان طبیعت

از قوطی کمپوت تا کنسرو ذُرت
از لاستیک پنچر و انواع پاکت
هر گوشه می‌ریزم به هر نحوی کثافت
دارد گله از دست من جان طبیعت
افتاده سقز در طبیعت از دهانم

قبله عالم در محیط زیست

طبیعت در ظل عنایات سلطان

اتفاقا پیش از بیدار شدن قبله عالم، پیگیر بدی هوا شدیم، اداره هوا گفت: «ما در نقشه‌های جوی چیزی رؤیت نکردیم، از بلدیه پیگیر باشید». از ایشان پرسیدیم، گفتند: «کار اتول‌های بی‌کیفیت داخلی‌ست». از اتول‌سازها پرسیدیم، گفتند: «تقصیر نفت‌چی‌هاست که نفت اتول بی‌کیفیت تولید می‌کنند». دیگر حسش نبود از نفت‌چی‌ها چیزی بپرسیم. 




عنوان