در این کتاب، هر یک از موجودات افسانه ای یا نیمه افسانه ای که از خیلی قدیم ها در ذهن ما یا در داستانها و متل ها یا در قصه های شب مادربزرگها و پدربزرگها وجود داشته اند، در چند صفحه و به صورت خیلی کوتاه معرفی شده اند. موجوداتی که به فکر هیچ بنی بشری پیش از این نرسیده که معرفی شان کند و آنها را با مردم آشتی دهد.
«میرزا روبات» اساساً داستانی نیست که بخاطر روند بکر یا نقطهاوج یا چنین چیزهایی شما را مجاب کند تا آخرش را بخوانید. حتی شاید بتوان گفت داستان، پایانی حدس زدنی دارد و اتفاق غیر قابل انتظاری در آن نمیافتد.
شاید در ابتدای کتاب، خواننده تصور کند که نامهها و متون، در زمان قاجار نوشته شدهاند، یا حداقل شازدهخانم همسایه متعلق به دوره قاجار است اما هرچه با راوی پیش میرویم به این نتیجه میرسیم که همه اهالی امروزی هستند و فقط این جوان عاشقپیشه ماست که کاملاً ساده و بیپیرایه، مستقیم وسط محلهای قدیمی در کوچهپسکوچههای تهران امروز افتاده است