نامه‌هایی به فرزندم سیاوش (6)

ملیحه که بود و چه کرد؟!

مادربزرگت که پیشتر گفته بودم چقدر ارادتمند ایرج میرزای خدابیامرز است، با کمی ابتکار و تلفیق روش ایرج و بروس‌لی، خواهرم را با دلو از چاه فلک‌زدگی بیرون کشید و آن‌قدر زد تا خواهرم با خون جاری شده از دماغش پای برگه‌ غلط کردمی که مادرم تهیه کرده بود را امضا کرد

نامه‌نگاری‌های یک کار مهم در عرصه کتاب

سابقه نامناسب

امید است با اجرای دقیق این برنامه، آمار سرانه مطالعه کشور بیشتر و بیشتر شود.
رونوشت به روابط عمومی به جهت اعلام رسانه‌ای (به جز آن 5 نفر که خودشان می‌دانند)

نامه‌هایی به فرزندم سیاوش (2)

سه سال اجباری

مادربزرگت را که می‌شناسی، خیلی به ایرج میرزا ارادت دارد و کمی هم دستش سنگین است، فلذا قضیه کنکل شد. این شد که با کوله باری از غم و کله‌ای کچل راهی پادگان شدم.

نامه‌ای برای خانه‌تکانی

شستنی‌ها کم نیست

می‌دانم می‌خواهی بگویی سال گذشته این همه بشور و بساب نداشتیم؛ اما باید در جواب این فرمایشت بگویم:
شستنی‌ها کم‌نیست
من و تو کم شستیم