یادداشت یک روشنفکر بعد آزادی حلب
۷:۴۳ ق٫ظ ۲۵-۰۹-۱۳۹۵
دلم میسوزد برای آن مردی که در لحظات آخر دستش روی ماشه انتحاریش خشک شد و نتوانست خودش رابترکاند...
دلم میسوزد برای آنکه برروی زمین افتاده است و در خون خودش و خون آنکس که سرش رابریده است ...غلت می زند ..در حالی سر یک جنگ طلب در دستانش تلو تلو میخورد...
دلم میسوزد برای آنکه برروی زمین افتاده است و در خون خودش و خون آنکس که سرش رابریده است ...غلت می زند ..در حالی سر یک جنگ طلب در دستانش تلو تلو میخورد...