خاطرات اربعین

صفا و مروه در اربعین

دوباره رفتم جلو تا وسایل باقی مونده ای را که تو طول پیاده روی قرار بود همراهم باشد بردارم و با بچه ها راه بیفتیم ولی از موکب استراحت هم عبور کردم و متوجه نشدم. اینقدر که من اون شب عبور کردم دولت روحانی از رکود عبور نکرد.

برگی از دفتر خاطرات یک سرباز اسرائیلی

مرگ تدریجی یک رویا

شنبه
برنامه‌ریزی کرده بودم امروز تا لنگه ظهر بخوابم؛ ولی زهی خیال باطل. چنان غافلگیرمان کردن که.... بِگذریم؛ ولی پوشک خیلی گران شده.

رضاشاه، روحت چاد

تضمین کرده بود که روحمان شاد خواهد بود. مجبور بودیم که خشنود گردیم. نباید بهانه به دست آنها میدادیم .

نگاهي به كتاب خاطرات سفير، نوشته نيلوفر شادمهري

نومغو ابداً! فقط موسیو پُخپخ!

راه راه: قلم خانم شادمهري، مثل خودش، كاملاً خودماني است، طوري كه انگار يك دوست صميمي جلوي رويتان نشسته و دارد از خاطرات و ماجراهاي جالب سفرش براي شما تعريف مي كند. مطمئن باشيد در همان سطرهاي اول كتاب با او دخترخاله خواهيد شد.




عنوان