در اولین نگاه آنچه به نظر میآمد رونق بازار و کسب و کار مردم بود مردم شهر مجدانه در کار و کسب خویش میکوشیدند کأنه اگر آن شاگرد بقال یا استاد کفاش یا انتظامات پارک سر محل نباشد یک جای کار مملکت میلنگد.
حقیر که از پاسخ آن مسئول قانع گردیده بودم به تالار صنایع دستی رفته و قصد بازدید از آنجا نمودم. در آنجا نیز بجز یک آبکش بسیار بزرگ که به تقریب حدود چهل زراع اندازه داشت چیزی نیافتم.
مع هذا پس از کمی گردش در محیط مهمانسرا با خبر گشتیم که بعد از فریضه ظهر و صرف طعام، مهمانسرا برای میهمانان برنامه بازدید از موزه ممات وحش تدارک دیده که آثار باقیمانده از رژیم سفاک و اشغالگر میباشد.
لذا از بغل دستی خویش علت امر را جویا گردیدم که با پاسخی در خور توجه و تحسین آمیز مواجه گردیدم. در پاسخ گفت: «پدر جان جان درستش همون «گون بریون» هست و با اون «بن گوریونی» که تو ذهن شماست خیلی فرق میکنه.»