نمیتونم مجوز بدم. اینو دیگه تو همه سریالا جا انداختیم دختر یا باید بر و رو داشته باشه یا پول و پله حسابی! تا یکی مثل خان عین مار بپیچه دور درخت و آهنگ تیتراژ احساسی براش مونتاژ بشه
رئیس (با صدای بلند، در حالیکه چوب نبات را داخل چاییاش میچرخاند): تصویب شد! (طفلکی ذوق دارد که روزی چندبار، بیست دقیقه به بیست دقیقه این را تَکرار کند.)
اگه من به این راه بدم دیرم میشه و اونوقت دوتا سرویس عقب میفتم. تازه شم قانون، قانونه؛ حق تقدم مال منه. شوما از قوانین چیزی نمیدونی یه چی میگی! تقصیری هم نداری پدر من! کلا مملکت بی قانونیه... مملکت اگه صاحاب داشت...