قصه‌های من و بابام (3)

قصه‌های من و بابام – قسمت سوم

زندان خلوت، با بساط سیخ داغ و باربیکیو...

رضاشاه در پیچاپیچ تاریخ

مبصر سلسله پهلوی

رضاخان آمد دستوری بدهد که این بی‌احترامی را سرکوب کند اما سیخِ چشم کورکُن را دست آغامحمدخان دید و بی‌خیال شد. جواب داد: «من هم موسس سلسله پهلوی هستم  و در این بخش موسس‌ها قرار می‌گیرم.»

جدّی‌ترین ویژه‌نامه طنز ایران

ایران ۶

مثلاً خاطراتی از آن روزها

شاه دوست داشتنی

بابایمان می‌گوید شاه آنقدر به فکر مردم بوده‌است که در همه جای دنیا برای مردم ایران، خانه خریده بوده‌است، اما ما فکر می‌کنیم یادش رفته است نشانی خانه‌ها را به ما هم بدهد، چون بابایمان نمی‌داند، آن‌ها کجا هستند.




عنوان