عاقبت اکانت فیک در اینستاگرام
گرگ مو فرفری
۱:۰۱ ب٫ظ ۳۰-۱۰-۱۳۹۵
راه راه:
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا، سه تا بهبهیی بود به اسم شنگول و منگول و کوچکتر از همه، حبهی انگور. این سه تا با مادرشون زندگی میکردن. یه روز مامان برهها بهشون گفت: مِهههههههههه. و رفت واسه خرید کردن. برهها تو خونه موندن.
چون بیرون مودم نداشت و اون روزم با کلن بزغالهها وار داشتن. در همین حال، گرگ ناقلا که فهمیده بود مامان برهها رفته خرید، رفت سراغ خونشون که برهها رو بخوره. گرگ ناقلا زنگ خونه رو زد. شنگول رفت پشت آیفون و گفت: سلام، میشه بفرمایید کیه کیه در میزنه؟ میاد به ما سر میزنه؟
گرگه گفت: منم منم مادرتون. شنگول گفت: ببخشیدا، ولی داداچ اشتباه زدی، آیفون ما تصویریه. گرگه خیلی ضایع شد. پس رفت خودشو گریم کرد که شبیه مادر برهها بشه. بعد دوباره اومد زنگ در رو زد.
اینبار منگول آیفون رو برداشت. گفت: کیه کیه در میزنه؟ خوابمو بر هم میزنه؟ گرگ ناقلا گفت: منم منم مادرتون. منگول گفت: چاییدی، فکر کردی کیمیایی که با یه عینک زدن پیر بشی؟ برو خودتو مسخره کن، انقدم سریال ایرانی نبین. گرگ دوباره ضایع شد.
آنقدر عصبانی شده بود که رفت خارج خودش رو خیلی اساسی گریم کرد و موهاش رو فرفری تاب داد و برگشت. گرگ ناقلا سه بار دیگه زنگ در رو زد. اینبار حبهی انگور اومد و گفت: کیه کیه در میزنه؟ زنگو مثه خر میزنه؟ گرگ گفت: خدایی چرا هرچی کوچیکتر میشید بیادبتر میشید؟ حبهی انگور گفت: همینه که هست، میخوای بخواه نمیخوای نخواه، حالا بگو کی هستی؟ گرگ گفت: والا دقیق نمیدونم، ولی میگن مادرتونم. نظر شما چیه؟
حبهی انگور گفت: مادر ما کلید داره برو پی کارت. گرگ ناقلا دیگه خیلی ضایع شده بود و شرف همهی گرگارو برده بود، پس رفت دنبال یه نقشهی جدید. آقاگرگه تو اینستاگرام یه اکانت فیک به اسم مادر برهها ساخت و یه عکس از اینستاگرام اصلی مادر برهها کپی کرد و گذاشت پروفایل.
بعدم برهها رو فالو کرد و یه پست گذاشت که: «کلیدم تو خونه جا مونده، همین الان یهویی، گرگ مهربون رو فرستادم که بیارتش» بعدش رفت در خونهی برهها زنگ زد و گفت: ببخشید مزاحم میشم، کلید مادرتون جا مونده اومدم ببرمش. همین جا بود که یکی از پشت سر زد رو شونههای آقا گرگه. گرگه برگشت دید یه غریبه با دستبند پشت سرش وایساده. گفت: شما؟ غریبه با لبخند شیطنتباری گفت: پلیس فتا حواسش به همهچی هست!
سلام.عالیه.ممنون!