حکایتی جدید از روباه و زاغ
حالگیری لیزری

زاغکی قالب پنیری دید، به دهان برنگرفت و زود هم نپرید! بلکه دماغش (بله، پرندگان هم دماغ دارند!) را گرفت و گفت: «پیف پیف! از وقتی پنیر آمریکایی می‌خورم، بوی پنیر لیقوان حالم را به‌هم می‌زند!»

حبه‌ی انگور که همراه برادرزاده‌اش منگوله (دخترِ شنگول) از آن نزدیکی‌ها می‌گذشت، حرف‌های زاغک را شنید و با خشم به منگوله گفت: «اگر یک‌بار دیگر ببینم پنیرهای کارگاه را با اسکوتر به شهر بردید و چندتایش را در مسیر حرام کردید، پشمِ همه‌تان را می‌چینم و می‌دهم برای بهبودِ مقاومتِ شکستِ بتنِ آسفالتیِ گرم (HMA) استفاده کنند!»

منگوله گفت: «این بتن آسفالتی که گفتی نمی‌دانم چیست، اما ماه‌هاست که پنیرها را با اسکوتر نمی‌بریم عموجان! این پنیر را احتمالاً روبَهَک که مدتی است بِلاگر شده، اینجا انداخته‌است. گفته‌بود اگر تعداد دنبال‌کنندگانش به ۱K برسد، از ربودنِ پنیرِ این زاغکِ بی‌تربیت فیلم می‌گیرد و می‌گذارد در صفحه‌اش! حالِ این سیاه‌سوخته از بوی پنیر ما به‌هم می‌خورد؟! طوری حالش را می‌گیرم که فیلمش وایرال شود!»

منگوله به‌سمتِ درختی که در راهی بود و زاغک قرار بود روی آن بنشیند، رفت و با صدای بلند گفت: «تا توی مخفیگاهت از گرسنگی تلف نشده‌ای، بیا بیرون روبهک! زاغک به پنیرت گفت پیف و رفت!»

 روبهک پرید بیرون و با عصبانیت گفت: «آبرویم را بُردی بزغاله! داشتم پخشِ‌زنده می‌رفتم! یعنی چه که رفت؟! مگر نباید پنیر را به دهن برمی‌گرفت و زود می‌پرید؟! نکند او هم صفحه‌ام را مخفیانه دنبال می‌کند؟!»

منگوله گفت: «یک نقص فنّی نقشه‌ات را به باد داد. اما من می‌توانم کمکت کنم.»

روبهک پرسید: «هِه! کمک؟! تازگی‌ها بزغاله‌ها چه مکار شده‌اند! واه!»

منگوله گفت: «کمکم مفتی نیست! باید دربرابرش تا یک سال پنیرِ لیقوانِ ما را در صفحه‌ات تبلیغ کنی!» روبهک پذیرفت.

سه روز بعد زاغک از مسیر همیشگی‌اش می‌گذشت که یک قالب پنیر آمریکایی دید. به دهن برگرفت و زود پرید و بر درختی که در راهی بود، نشست. روبهک رفت پای درخت نشست و بی‌توجه به زاغک، از تبلتِ گُنده‌اش مشغول تماشای یک ویدئو شد. ویدئو درباره چاپگر سه‌بعدی فلزی با فناوری ذوب گزینشی با لیزر (SLM) بود که شرکت دانش‌بنیان «صنایع نورا لایه‌نگار» انحصارِ ساخت آن را شکسته‌بود. ساختِ این دستگاه که امکان تولیدِ مستقیمِ پیچیده‌ترین قطعات از داده‌های دیجیتال را فراهم می‌کند، در انحصار آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه بود و ایران به‌دلیل تحریم‌ها، نمی‌توانست این دستگاه را وارد کند. از این دستگاه برای قطعه‌سازی در صنایع نیروگاهی، هوافضا، خودروسازی و همچنین ساخت قالب‌های صنعتی، پزشکی و دندان‌پزشکی استفاده می‌شود.

زاغک که داشت تبلت روبهک را دید می‌زد، شگفت‌زده دهانش را باز کرد و گفت: «اَاَاَاَاَاَاَاَ!» پنیر آمریکایی از دهانش افتاد. روبهک هم جست و طعمه را بربود. منگوله هم که داشت فیلم‌برداری می‌کرد، سریع فیلم را در صفحه‌ی روبهک بارگذاری کرد.

 

ثبت ديدگاه