مصاحبه با عبیدزاکانی درباره دیگ پلو سفارت انگلیس
دیگ پلو و کارشناس مسائل

راه راه: سفارت انگلیس در تهران، که حالا مدتهاست دیگر «کبری» نیست، در اقدامی کاملا فرهنگی – دینی، اقدام به انداختن میز افطار در این سفارت کرد(به همین سوی باغ قلهک مدیونید اگر فکر دیگری بکنید).

جمعی از مسئولین دولتی و بخش خصوصی هم در اقدامی خداجویانه و باز هم فرهنگی، لباس‌های پلوخوری شان را پوشیده، پس آنگاه دعوت سفیر ملکه را لبیک گفته و رفته اند تا روزه خود را سر سفره انگلیس، افطار کنند! از آنجا که این حرکت، خیلی خداجویانه و فرهنگی و دینی و علمی و غیره بوده و برای جلوگیری از آلوده شدن دامنشان(یا کت فراک‌شان) به ریا، هیچ عکس و فیلمی هم نگرفته اند. یا اگر گرفته اند، داده اند دست یکی از عزیزان MI6 تا بعد از مرگشان منتشرکند و یک خدابیامرزی برایشان بگیرد. به همین مناسبت مصاحبه ای داشتیم با آقای عُبید زاکانی، کارشناس مسائل:
 
– جناب زاکانی، اگر یادتان باشد، زمان مشروطه هم، سفارت انگلیس، بعضی ها را دعوت کرد و سر مشروطه را پای دیگ پلو  بُرید، درست است؟
+ گربه آن موش را بکُشت و بخورد / سوی مسجد شدی خرامانا

– مشروطه هیچ. مگر همین انگلیس نبود که نصف جمعیت ایران را با قحطی و بیماری به کشتن داد؟
+ بهر این خون ناحق ای خلاق / من تصدق دهم دو من نانا

– یعنی ایندفعه قصدشان کاملاً خیر است؟
+ مژدگانی که گربه تائب شد / زاهد و عابد و مسلمانا

– اینهایی که دعوت شدند، کی بودند؟
+ هفت موش گزیده برجستند / هر یکی کدخدا و دهقانا

– حتماً هدیه ای، چیزی هم بُردند با خودشان؟ دست خالی که نمیشه رفت!
+ برگرفتند بَهر گربه زِ مهر / هر یکی تحفه ‌های الوانا

– مگر انگلیسی ها مسلمانند و روزه می گیرند؟
+ روزه بودم به روزهای دگر / از برای رضای رحمانا

– حالا افطاری چی دادند؟
+ آن یکی خوانچه پلو بر سر / افشره آب لیمو عمانا

– لابد به جای دعای افطار، پاچه خواری ملکه پوسیده انگلیس را کردند؟
+ عرض کردند با هزار ادب / کای فدای رهت همه جانا

– به نظرتون این کار، اثری هم بر اجرای تعهدات انگلیس در برجام داره؟
+ سالی یکدانه می‏گرفت از ما / حال حرصش شده فراوانا

– با این وضع، چرا این هموطنان عزیز، رفتند پای سفره انگلیس؟
+ غرض از موش و گربه برخواندن / مدعا فهم کن پسر جانا

– ممنونم. صحبت پایانی اگر دارید، بفرمایید؟
+ جان من پند گیر از این قصه / که شوی در زمانه شادانا

ثبت ديدگاه