تعبیر خواب ملوکانه
سفرنامه فرنگستان ۲
۱۰:۰۱ ق٫ظ ۲۸-۰۱-۱۴۰۴
قسمت قبل
محاذی ایام قدس بود. بعد از فرنگستان، مونسالدوله هوس هندوستان کرد. گفت ویار جدیدی است. ما نیز خودخواسته خر شدیم و سر خر به سمت هندوستان کج کردیم. بعد از ظهر، به دیدار پادشاه هندوستان رفته، خواب خود تعریف کردیم. مجدد گفتند: «?chi mizani» انتظار مکالمات انگلیسی مشابه در هندوستان نداشتیم. شنیده بودیم هندوستان عجایب زیاد دارد اما از شنیدن این امر، کف کردیم. بالاجبار، همان جواب پیشین به فرنگیها دادیم. پادشاه گفت: «این طعن، به جهت امر استعمال دخانیات به کار رفتاهه.»
از جواب پادشاه، تا هفت روز در انظار عامه ظاهر نشدیم. هر چه از ایام ماضیه، در معیت پادشاهان فرنگ به خاطر مبارکمان آمد، به کابوس مبدل شده، خوشی سفرها از دماغمان درآورد. جهت تسکین آلام قبله عالم، مترجم را به ضربات اربابی کباب کردیم تا همه جا در معیت باشد و از امور حادث شده، ممانعت نماید. مترجم پدرسوخته، شدت ضربات فلک را تاب نیاورده، خطاب به ذات اقدس همان عبارت منحوس chi mizani تکرار کرد. ترسیدیم به جهت اهانت چاکر ناقصالعقل، خشم باری تعالی نازل گردد. امر کردیم مرتیکه پالانی را با ادویهجات هندوستان سرخ نمایند تا از عقوبت الهی تخفیف یابد.
بعد از تسکین آلام، طوطیالالدوله شرفیاب شد. عرض کرد استوریهای مونسالدوله وایرال شده، صدای رعیت درآمده است. تمام توییتها را خواندیم. غیبت کاری ذات اقدس در ایام قدس و بهمن، دستمایه شوخی رعیت شده بود. ابتدا، چند فحش مثبت چهل نثار رعیت کردیم که از شدت آن تمام ملتزمین تا فرسنگها شبیه بمب اتم از ما فاصله گرفتند. بعد قدری آرام شده، امر کردیم غذا بیاورند به جهت رسیدگی به امور رعیت بیصاحب شده فکری نماییم. غذای هندی آوردند. از تندی ادویهجات، تا فیها خالدون همایونی گر گرفت.
پایان
ثبت ديدگاه