نقد و نظر
عصرجدید تمیزتر از خنداننده شو!
۲:۵۰ ب٫ظ ۲۹-۰۴-۱۳۹۹
راه راه: با پایان مرحله اول فصل دوم عصرجدید تصمیم گرفتیم نگاهی اجمالی به متن استنداپ کمدی های این دوره داشته باشیم:
علی فریادی / چهار چراغ سفید:
موضوع استنداپ فریادی درباره رفتار انسانهای عادی بود. نقطهی قوت متن دست گذاشتن روی خصیصهای رایج بین مردم بود و از همین منظر در خنده گرفتن از مخاطبان موفق عمل کرد. البته این موضوع جزو موضوعات دستمالی شده محسوب میشود. افراد زیادی در توییتها، متنها و استنداپهای متعدد با آنها شوخی کردهاند. طبیعتا در این متن نیز، بخش عمدهای از شوخیهای متن استنداپ او تکراری بود. مثل ریختن آب در شامپو و استفاده رومبلی و… . اما وی ظرافتهایی را به متن اضافه کرده که همین موجب ضربهی نهایی و غافلگیری شده بود. برای مثال میتوان شوخی با روشوهری را نام برد.
در استنداپ علی فریادی رویهی غلط شوخی با پدر و به استهزا گرفتن پدر نیز به کار رفته بود که باید به عنوان نقطه ضعف متنش برشمرد. از دیگر نقاط مثبت استنداپ او علاوه بر غافلگیری، سلسلهوار بودن شوخیها بود که فرصت توقف را از مخاطب میگرفت. همچنین برخی بازیهای زبانی مثل کمبریج و بریجیدن از قسمتهای خلاقانه استنداپ او بود که توالی شوخیها در این بخش پایانی به در اوج به پایان بردن استنداپش کمک قابل توجهی کرد.
ترنم کاظمی: سه چراغ سفید، یک چراغ خاموش
ترنم کاظمی کوچکترین استنداپ کمدین ایران شناخته شده است و ۸ سال دارد. اما او بیشتر از اینکه یک کمدین باشد، بازیگر است و توانایی اجرا دارد. ترنم کاظمی در خنداندن مخاطب موفق نبود. شاید بشود گفت همین سه چراغ سفید را به خاطر تسلط بالا روی متن و حضور خوب روی صحنه در تناسب با سن کمش دارد. متن او مصداق بارز حرفهای گندهتر از دهن زدن بود و از این منظر بسیار توی ذوق میزد. متن کاظمی هیچ سنخیتی با سنش نداشت. محور استنداپش در بخشهایی، از شوخی با پدر و مادر پا فراتر گذاشته بود و به مسخره کردن آنها رسیده بود.
او استنداپ را با عجیب بودن رفتارهای خانوادگیاش شروع میکند اما شوخیهای او عناصر اصلی یک استنداپ اعم از توالی، ضربه و غافلگیری ندارد و بیشتر حول بازیها در صدا و چهره وی میچرخد. تنها زمان قابل قبول اجرای او که لبخند کوتاهی بر لب مخاطبان نشاند، بخش رفتارهای خاله در مراسم ختم بود که چون قبل از آن شوخی کاملا لو رفته بود و هیچ نکته و شوخی جدیدی نداشت، نتوانست موفق تر عمل کند.
اوج ابتذال اجرای کاظمی آنجاست که رو به احسان علیخانی میکند و با شوخی او را به واسطهی خاطرههایی که تعریف میکند، عقب مانده میخواند. او این گزاره را به ازدواج فامیلی و همان شوخی تکراری نسبت داشتن پدر و مادر ربط میدهد. علیرغم شوخی بسیار نامناسب و به دور از ادب با بزرگتر در کمال تعجب، درجا رای سفید دکتر بشیر حسینی را میگیرد-کسی که ظاهرا دلیل حضورش در جایگاه داوری عصر جدید، توجه به بحث سواد رسانهای و اثرات تربیتی است-. ترنم کاظمی در فینال رای داوران را ندارد در نهایت به آرا مردمی راه مییابد.
نیما سهرابی/ چهار چراغ قرمز
متن استنداپ او دربارهی زندگی با پدربزرگش است. ابتدای متن شباهت زیادی با استنداپ محمدجواد رضایی در خندوانه دارد. ته لهجهی آذری او هم میتواند کمک زیادی به اجرایش کند اما به دلیل مکثهای طولانی بین شوخیها ناموفق است. در متن استنداپ او با تعدد داستان مواجهیم تا جور کم شوخی بودن متنش را بکشد. همین مسئله توالی شوخی و تند شدن ریتم خنده گرفتن را مختل کرده است. در هر داستان مختصر ما با یک شوخی مواجهیم و بلافاصله داستان دیگری باز میشود.
او در شوخیِ فوت کردن پدربزرگش در تلفن از قاعدهی تکرار که یکی از تکنیکهای موفق در استنداپ است استفاده کرد. قاعدهای که علی صبوری هم در اجراهایش به خوبی از آن بهره میگرفت اما در این اجرا، قاعده تکرار در نهایت ناقص میماند و غافلگیری پایانی را ندارد و لذا خنده نمیگیرد. او در لحظات پایانی سعی میکند با سرگرم کردن احسان علیخانی برای مسدود نکردن رای یک شوخی بسازد اما چون خودش به طور واضح مسئله را لو میدهد، واکنش مثبتی نمیگیرد و از دور مسابقه حذف میشود.
علی صدقی نژاد/ چهار چراغ قرمز
علی صدقی نژاد هم دست روی یک سوژه اجتماعی و دستمالی شده دست میگذارد و از اختلاف مردم بالاشهر و پایینشهر میگوید اما اصلا موفق عمل نمیکند. صدقی نژاد خلاقیت و شوخیهای حاشیهای در متن استنداپش ندارد. او عینا همان چیزی را میگوید که بارها شنیدهایم ولی هیچ شوخی تازهای به آن اضافه نمیکند که آشناییزدایی کرده باشد و مخاطب را غافلگیر کند. او حتی از تکنیک گفتن جزئیات و پروبال دادن به تفاوتها هم استفاده نمیکند تا کمی از یک متن خام فاصله بگیرد.
از طرفی اجرا و حرکات او به شدت اغراق شده است و انگار دارد زور میزند که بخنداند و همین واکنش مخاطب را سختتر میکند. متن او کوتاهتر از زمان است و در اوج حیرت داوران به پایان میرسد و از دور اول حذف میشود.
سید افشار قاسمی پور مقدم خمامی/ سه چراغ قرمز- یک چراغ سفید
افشار مقدم ابتدا با شوخی با اسمش شروع میکند. او که خود اسمش قابلیت اجرای یک استنداپ کامل دارد اما از این فرصت استفاده نمیکند و ماجرای دیگری را وارد استنداپش میکند. او استنداپش را خوب شروع میکند و همان ابتدا خنده و یک چراغ سفید میگیرد. کمی بعد و با شروع داستان محوری استنداپش که دربارهی خاطرهای از خود و استفاده تبلیغاتی از چشم رنگیهاست، متن او افت شدیدی پیدا میکند.
با وجود اینکه موضوع ظرفیت پرداخت مناسبی دارد و جزو سوژههای کمتر دست خورده است ولی مقدم شوخیهای درستی را انتخاب نکرده و بیشتر از تکنیک جزئیگویی بهره میبرد. شوخیهای او بیشتر از اینکه بانمک باشد، لوس است. شوخی او با زنگ طلایی هم شوخی مناسبی است اما اجرای بد و کشدار کردن ماجرا خرابش میکند و اثر لازم را ندارد.
یکی دیگر از تکنیکهای موفق در اجرای استنداپ، شوخی با خود است. افشار مقدم به این سمت حرکت میکند اما متن او عاری از ضربه است. او از پس قاعده تکرار برمیاید و غافلگیری نهایی را دارد. او برای غافلگیری نهایی با احسان علیخانی به خاطر چشم رنگی بودن شوخی میکند. البته این شوخی به جا و درستی است و میتواند اوج کارش باشد. اما ضعف در متن و استفاده نکردن از ظرفیت سوژه، کمرمق بودن شوخیهایی مثل عموقناد، امضای هنری صدای کودکی و… و همچنین ریتم کند و حوصلهسربر باعث میشود نتواند انتظارات را برآورده سازد.
سجاد اسماعیلی/ سه چراغ سفید، یک چراغ قرمز
سجاد اسماعیلی هم جزو کمدینهای کم سن و سال این دوره محسوب میشد. او فقط ۱۴ سال دارد ولی برخلاف ترنم کاظمی متن استنداپش کاملا متناسب با سنش است و به مشکلات نظام آموزشی پرداخته است. لهجهی شیرین یزدی او به شوخیهایش کمک کرده است. همچنین اسماعیلی باهوش است و با واکنش سریع و خارج از متن به بشیر حسینی رای میگیرد. او حضور فعالی روی صحنه دارد و با مخاطبان ارتباط میگیرد و آن ها را همراه خود میکند و همین منجر به شکستن یخ مخاطبان میشود.
سجاد اسماعیلی شوخیهای خوبی دارد و نحوهی اجرایش به آن ضریب میدهد. البته او هم بخشهایی از متنش تکراری است و پیشتر شنیده شده اما از پس اجرای آن برمیاید. متن استنداپ او منسجم است و تعدد موضوع در یک موضوع واحد را شاهد هستیم. همچنین اجرایش از ریتم هم نمیافتد و در انتها با نقیضه کردن سکانس معروف متری شش و نیم هم در اوج استنداپش را تمام میکند.
*
قطعا هر اجرای استنداپ را از جنبههای مختلف میشود بررسی کرد اما هدف این متن نگاهی اجمالی به متنها و شوخیها بود. به طور کلی کارنامهی استنداپ این مرحله از عصرجدید چندان درخشان نیست اما از نکات مثبت استنداپهای عصرجدید در این مرحله میتوان کمترین حد استفاده از شوخیهای سخیف اشاره کرد. مسئلهای که در خندانندهشو به یک معضل جدی تبدیل شده بود و تقریبا اکثر شرکتکنندگان با چنگ انداختن به این جنس شوخیها خنده میگرفتند. در این مرحله استنداپ علی فریادی نشان داد اگر کمدینها ابتدا سوژه را درست انتخاب کنند و در پرداخت و نگاه به آن کمی خلاقیت به خرج دهند، دیگر نیازی نیست به هر شیوه مخاطب را بخنداند.
ثبت ديدگاه