معرفی سفرنامههایی درباره کشور افغانستان
کابل پلاک ١
۱۰:۰۱ ق٫ظ ۲۲-۰۲-۱۴۰۴
سفرنامه نویسی یکی از ژانرهای اصلی و قدیمی ادبیات غیرداستانی محسوب میشود که در آن نویسنده در مورد مردم، مکانها و فرهنگهای سرزمینی دیگر صحبت میکند. احتمالاً اولین سفرنامه نویسها، دریانوردان و یا جهانگردهایی بودند که صرفاً مشاهداتشان از سفرها را مینوشتند.
سفرنامهها یکی از راههای آشنایی با کشورهای مختلف هستند. با ۵ سفرنامه که هر کدام از وجوه مختلفی نوشته شدهاند، میتوان آشنایی متفاوتی با کشور افغانستان پیدا کرد:
۱. «سفر به سرزمین آریاییها» یکی از موشکافانهترین و پرجزئیاتترین سفرنامههای افغانستان است که در سالیان اخیر چاپ شده. امیرحسین هاشمیمقدم یک انسانشناس است و در سال ۱۳۹۲ سفری به افغانستان داشت.
٢. «در پایتخت فراموشی» مجموعه یادداشتهای محمدحسین جعفریان از سفرش در سال ۱۳۸۱ به کابل است. هدف از این سفر شرکت در مراسم سالگرد شهادت احمدشاه مسعود بود.
٣. محمدرضا توکلی صابری در آستانهی هزارمین زادروز ناصرخسرو در سال ۱۳۷۹، تجربهی سفر خود را در کتابی به نام «سفر دیدار- سفر به کوهستانهای بدخشان و دیدار از مزار ناصرخسرو قبادیانی» منتشر کرد.
۴. «خواستم بگویم خون را ببین» نوشته رویا شکیبایی در درجهی اول یک سفرنامه به شمار نمیرود. این کتاب یک رمان است. رمانی که با پرواز قهرمان داستان به کابل آغاز میشود و با خروجش از کابل و بازگشتش به تهران پایان مییابد.
۵. مشهورترین سفرنامهی افغانستان که در سالهای اخیر منتشر شده «جانستان کابلستان» رضا امیرخانی است.
سفرنامه نویسی به خودی خود سختیهای زیادی دارد، در این بین سفر به افغانستان آن هم با توجه به تهاجمات رسانهای و باورهای غلط و نادرست اجتماعی اعم از عقاید سلفی و خشک مقدسی برخی مردمان و زنستیزی در جامعه کاری سخت و پیچیدهای است.
علیرغم وضعیت حاکم در افغانستان مخصوصا برای بانوان، سمیرا قرهداغی یک مددکار اجتماعی مهاجران افغانستانی در ایران تصمیم میگیرد به افغانستان سفر کرده، و از آنجایی که آشنایی کامل با آداب و رسوم و فرهنگ همسایه شرقی دارد توانسته است این سفرنامه را با چاشنی طنز، بسیار دلنشین و بدور از جانبداریهای قومیتی روی کاغذ بیاورد. سفرنامه او در قالب کتاب «در شهر مادری رستم» در ۱۲۸ صفحه و در قطع پالتویی از انتشارات میخ در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است.
از نکات جالب و قابل توجه در این کتاب میتوان به قلم روان آن اشاره کرد که سختیها و درشتیهای سفر را برای هر خوانندهای شیرین میکند و نحوهی توصیف مکانها و اشخاص آدم را با خود همراه میکند؛ گویی در حال تماشای فیلمی از پرده سینما درباره سرزمینی با گرهها و پیوندهای محکم فرهنگی، تاریخی ولی با کمترین شناخت هستیم. شناختی به رنگ و بوی مهاجرت و کوچ اجباری و میهمانانی که سالهاست با همزیستی کنار هم بوده و از لحاظ فرهنگی و اجتماعی بهشدت شبیه یکدیگر شدهاند.
این سفر پر فراز و نشیب از سفارت افغانستان در تهران آغاز میشود. صدور روادید اولین چالش جدی در این سفر است که با مذاکره و واریز ۱۰۰ دلار به سرانجام میرسد. نویسنده با پرواز تهران-مزار وارد میدان هوایی (فرودگاه) مزار شریف میشود و در ادامه از شهرهای بلخ، کابل، بامیان، هرات گذر کرده و درنهایت از مرز اسلام قلعه وارد خاک ایران میشود.
سفرنامه ها معمولا آنقدر کوتاه نیستند و جزئیات بیشتری دارند و نویسنده نیز در ابتدا به این موضوع اشاره کرده و دلیل آن را نیز توضیح داده است. وی پس از سفر پیشنهاد نوشتن سفرنامه را دریافت کرده و آن را نوشته است به همین خاطر جزئیات زیادی از قلم افتاده ولی زبان طنز سفرنامه و نگاه زنانه متفاوت در آن به سوژهها و سفر، جای خالی جزئیات را پر کرده است.
ثبت ديدگاه