شعر طنز
ازدواج آسان نشد

ازدواج آسان نشد ، کار جوانان مشکل است

بر سر راه مجرد ها هزاران مشکل است

بنده رفتم خدمت و دیدم که شمسی کرده شوی

دیدن شمسی و شویش در خیابان مشکل است

بعد شمسی که زلال و قانع و دل پاک بود

زندگی با مهوش و مهتاب و باران مشکل است

شغل و مسکن ، خودرو و ماه عسل های گران

بر من بیکار بدبخت پریشان مشکل است

هم فریزر هم اجاق و تخت و یخچال و پتو

هم خرید قاشق و چنگال و لیوان مشکل است

در بروجرد و اراک و یزد و یاسوج و دورود

هر کجایی زندگی مانند تهران مشکل است

گول مردم را نخور ، مهریه را سنگین نکن

در جوانی استراحت توی زندان مشکل است

گفت آقازاده ای: رو زن بگیر ، و گفتمش:

اختلاس آسان ولی ((اخلاص در نان )) مشکل است

هیچ کس فکر جوانان نیست ، هی وعده ، وعید

گوییا تسهیل امر یک مسلمان مشکل است

دولت تدبیر هم می گفت آسان می شود…

ازدواج آسان نشد اصلا، کماکان مشکل است

 

ثبت ديدگاه




عنوان