دست‌نوشته های یک کارگر چاپ‌خانه
امید با سس اضافه

راه راه: یکشنبه
بعد از یک ساعت پیاده روی رسیدم چاپخانه. دست بردم تا کلید را از جیبم در بیاورم که یادم امد کلید روی موتور بود و موتور هم در توقیف پلیس است. از دیوار بالا رفتم و چون تنگم گذاشته بود رفتم دستشویی. خدا قسمتتان نکند، از فردا اول آب را باز می کنم تا مطمئن شوم آب هست. تیتر یک روزنامه این بود: ۷+۱٫ انگار ظریف به اجلاس گروه هفت رفته بود. با خودم گفتم این سفر حتما فایده هایی خواهد داشت: مثلا کارمندان وزارت امور خارجه می توانند دیزاین سالن اجلاس را ببینند و در طراحی هایشان برای جلسات از آن استفاده کنند.
سه شنبه
حیف است که امیدواری را فقط روزنامه سازندگی بلد است. انسان است دیگر. خر که نیست که پایش تنها یکبار در پل گیر کند: باید تا ته یک چیز را در بیاورد تا متوجه شود فایده ندارد. فکر کنم برای همین است که بیشتر روزنامه ها دم از مذاکره می زنند. به قول مهران مدیری: خدایاشکر. ناامیدی مطمئنا نشانه ضعف است. دقیقا مثل توضیح. باید تیتر های امیدوارانه برای مذاکره زد. یکی دیگر از روزنامه ها در مورد ظریف نوشته بود که به اجلاس هفت رفته است. این دفعه که خبر را خواندم خوشحال شدم چون فهمیدم ظریف انگلیسی بلد است. وقتی رفتم دستشویی اول آب را باز کردم و بعد به کارم پرداختم. لااقل از قبل فهمیدم که آب قطع است. باید مثل دیروز به پارک بروم.
پنجشنبه
یعنی اگر لیلا حاتمی برای مذاکره می رفت بهتر نبود؟ بالاخره او در همه فیلم ها معلم زبان است. نه! حوصله ناراحت شدن ظریف و خواندن استعفایش در اینستاگرام آنهم در عکسی با پس زمینه لجنی و رنگ متن سبز روشن ندارم. ممکن است نمره چشمم هم بالاتر برود. روزنامه ها بازهم دم از مذاکره می زنند. راست می گویند. ظرفیت داخلی که جایی برای امیدواری نمی گذارد و آن را رد کرده، بهتر است بیخیال گرفته شود. تازه ممکن است باعث کهیر زدن بر بدن مدیران هم بشود که ما اصلا راضی نیستیم. من میگویم مذاکره هم نکنیم. هرچقدر کمتر پول برای اجاره محل مذاکره در حلق سوییس بریزیم بهتر است. تنها راه پیشرفت همین است که همه چیز را بدهیم برود. آخر شیفت لوله کش آمد تا آب را وصل کند. استفاده‌ی یک‌هفته‌ای از دستشویی پارک واقعا اذیت کننده است. انهم درحالیکه که باید هر دفعه که به دستشویی میروی، اول آب را امتحان کنی.

ثبت ديدگاه




عنوان