چمچاره
سارق مجرم نیست، انگل است

با سلام خدمت شما مخاطبان گرامی، من دکتر زونکن عنّابی هستم، فارغ‌التحصیل رشته‌ی “دو روز انگاری دنیا” از دانشگاه lmnop؛ در خدمتتون هستم با بخش مشاوره‌ی پیامکی؛ موضوع امروزمون “سرقت” هست، هر سؤالی در این زمینه دارید بپرسید.

– اولین مخاطبمون گفته، من اخیراً قربانی یه سرقت وحشتناک شدم که علاوه بر خسارت مالی، خسارت روحی و روانی هم برام داشته. متأسّفانه یه از خدا بی‌خبر زین دوچرخه‌ام رو دزدید و من مجبور شدم تا خونه روی دوچرخه‌ی بدون زین بشینم. چکار کنم که التیام یابم؟
+ خب آره واقعاً نشستن روی دوچرخه‌ی بدون زین به روح آدم آسیب می‌زنه، وگرنه یه سرقت معمولی همچین تأثیری نداره. خود من همین هفته‌ی پیش ازم خفت‌گیری شد؛ یه گولاخ قمه گذاشت زیر گلوم، کارت بانکی و گوشیم رو دزدید؛ بعد تا الآن به‌عنوان خاطره‌ی خنده‌دار واسه همه تعریف کردم و کلّی خندیدیم، هیچ آسیب روحی هم ندیدم؛ البته این که کارتم خالی بود و گوشیمم نوکیا چراغ‌قوّه‌ای بود، تو این قضیه بی‌تأثیر نیست. حالا تو برو تو همون محله‌ای که ازت دزدی شده، ۱۰ تومن بزار کف دست یکی از جوونای بیکار محلّه، سر پنج دقیقه زین رو برات پیدا می‌کنه. برای التیام روحت هم یه قفل دوچرخه‌ی بلند بخر، که بتونی از این به‌بعد زین دوچرخه‌ رو هم قفل کنی.

– مخاطب بعدی پرسیدن، من یه مقدار خیلی زیادی طلا رسیده دستم که فعلا می‌خوام نگهشون دارم. به‌نظرتون کجا نگهشون دارم که امن باشه؟
+ عزیزم بستگی به روحیه‌ات داره. اگه آدم هیجان‌طلبی هستی و نمی‌خوای زندگی یکنواختی داشته باشی، طلاها رو بذار صندوق امانات بانک. یه روز صبح بیدار می‌شی می‌بینی خبر دادن که صندوق امانات رو سه روز پیش خالی کردن، هیچکس هم نفهمیده. البته خیالت راحت، پلیس سر دو روز دزدها رو پیدا می‌کنه ها، ولی خب تو همین دو روز ۱۰ بار می‌میری و زنده می‌شی. اما اگه آدم هیجان‌گریزی هستی و زندگی آروم می‌خوای، طلاها رو بذار داخل تشکت، یا تو باغچه‌ی خونه‌ات دفن کن یا زیر موزائیک قایم کن؛ خلاصه هرجایی غیر از صندوق امانات بانک.

– مخاطب بعدی گفتن، آقای دکتر چرا این مردم قدر هنر رو نمی‌دونن؟ من یه فیلم ساختم که کلّی جایزه‌ی داخلی و خارجی گرفت، تا دَمِ اسکار هم رفت ولی نگرفت. اون‌وقت یه عدّه‌ای بهونه میارن که ایده‌ی فیلم از یه اثر دیگه سرقت شده. خب مگه هنرمندهای معمولی نباید از خداشون باشه که ما هنرمندهای خاص ایده‌هاشون رو کپی کنیم؟ ازتون بیزارم.
+ دوست نسبتاً محترم، به‌نظرم شما رو بد توجیه کردن. یعنی هرکی مفهوم هنر و هنرمند رو به شما توضیح داده احتمالاً یه شوخی باهات داشته؛ وگرنه همه‌جای دنیا سرقت هنری زشته. البته مقصّر هم خودتی ها! آخه آدم اثری رو که دزدیه، می‌بره جشنواره‌ی بین‌المللی؟ خب معلومه صداش در میاد؛ وگرنه این‌همه اثر هنری کپی می‌شه بدون سر و صدا و دادار دودور؛ اصلاً کسی می‌فهمه؟ نه! دفعه‌ی بعد آثار سرقتی رو نفرست جشنواره ببینیم چی می‌شه؟

– آخرین مخاطبمون هم گفته، دکتر به دادم برس! یه پیامک برام اومده بود که برای ثبت‌نام یارانه روی یه لینک کلیک کنم. تا کلیک کردم گوشیم هک شد و اطّلاعات حساب‌های بانکیم، کیف‌پول‌ ارزهای دیجیتال و اطّلاعات دفاتر تجاری و خلاصه هرچی که مربوط به مال و منالم بود، به سرقت رفت. تازه اینا اگه بیفته دست اداره‌ی مالیات، کمِ کم ۲۰ سال به‌خاطر فرار مالیاتی میفتم زندان. چه‌کار کنم؟
+ آقا یعنی تو این‌همه ثروت داشتی، بعد لنگ همین ۳۰۰ تومن یارانه بودی که روی اون لینک کلیک کردی؟ خب چقدر طمع‌کاری! البته امیدوارم از دستم ناراحت نشی و همچنان مخاطبمون بمونی؛ ما هرچی داریم از شما مخاطبین داریم؛ ولی خیلی طمّاعی! لااقل مالیاتت رو می‌دادی. در شرایط عاد‌ّی بهت می‌گفتم بری پلیس فتا، ولی الآن اونجا هم نرو، چون با این شرایط قطعاً اول خودت رو می‌گیرن. می‌تونی یه سر بری قبرستون؛ اطّلاعاتت برنمی‌گرده، ولی لااقل شاید یکم از سرنوشت اموات عبرت بگیری.

خب مشاوره‌ی این هفته‌مونم تموم شد. مواظب سارق‌های دور و برتون باشید. تا هفته‌ی بعد خدانگهدار.

ثبت ديدگاه




عنوان