کنسرت جدید چاوشی در مورد شب یلدا
سمفونی بخور بخور

راه راه: بخور بنام شب یلدا، که لطف و مزه‌ی مهمانیش، به زامبیّتِ مهمان است(۱)
نبخش صاحب مجلس را، دِلِ تو راحت و جادار است، دُرُست مثل امرسان است

کباب را بیاور باز، که دلبرِ شکمم گوشتست، و با برنج بپوشانش
که ظرف من همه اش گوشت‌ست، و لب به لب دهنم گوشت‌ست، نترس گوشت ارزان است

پس از غذا شده ام قرمز، ببین شده همه جام قرمز، و عضوها همگان قرمز
صدام کن علیان قرمز(۲)، که قاشق صدو هشتادُم، هنوز بر لب و دندان است

بگو به گوش پسر خاله، به آن نخاله‌ی بزغاله، چه‌جور خورده در آن یلدا
که با گذشتن چندین ماه، هنوز داخل دستشویی، گیر کرده و زندان است

ببین چقدر حریصم من، چنان خورم که پس امشب، هزار سال سیرم من
تو دیس‌هاشونو میبینی، دهان باز عروسم من، که در تهاجم بریان است

چه حکمتی است در این خوردن، در عاشقانه‌ترین خوردن، و قلب را به کما بردن
و معده را به عزا بردن، چه حکمتی است که از آغاز، نگاه من به فسنجان است

(۱) زامبیت: از ریشه ی زَمبَیَ یُزَمبِیُ به معنای حمله شدید به غذا بردن است. اسمِ فاعل این فعل نیز زامبی می‌باشد.
(۲) علیان قرمز: یکی از بزرگترین شعرای معاصر جهان که هنوز قدر او در جهان شناخته نشده است و حیف این دنیا که قدر چنین گوهر ناشناخته‌ای را نشناخته. صفت قرمز، به خاطر شباهت این گوهر نایاب با یاقوت به اسم او اضافه شده است و با شنل قرمزی و کلاه قرمزی نسبتی ندارد، لطفا مجددا سوال نفرمایید.

ثبت ديدگاه




عنوان