عادی سازی

راه راه:

اعتراضی نیست، روز و روزگاری عادّیست
بی‌تنش، هرجای دنیا یونجه‌زاری عادّیست

دام‌ها رامند و راضی، شیر خوبی می‌دهند
روی گردن‌ها اگر باشد فشاری، عادیست

مهد آزادی برای برده‌‌ها حقی گذاشت
تا شوند آرام، گاهی گریه زاری، عادیست

در حیات وحش، شورایی میان اقویاست
زوزه‌ی شبهای سگ‌های شکاری، عادیست

عده‌ای سازش نمودند و پس از آن، جنگ با
هرکه زد ساز مخالف، ساز و کاری عادیست

بستن پیمان و دست دوستی دادن پس از
خوردن ته استکانی زهر ماری، عادیست

برد گرگی گله‌ها را، کدخدا با خنده گفت
در هوای دهکده گرد و غباری عادیست

روز و شب معمار در کار بنایی تازه است
پس صدای دلخراش «جوشکاری» عادیست

ثبت ديدگاه




عنوان