معرفی کتاب طنز «جف ُشیش»
میز طنز؛ لطفا کتاب «جف شیش» را نخوانید!
۴:۱۱ ب٫ظ ۲۹-۰۱-۱۴۰۱
اول از همه باید بگویم اگر دنبال تأثیرات روانشناختی بازیهای پیشارایانهای از منظر یونگ هستید و یا اینکه دنبال تأثیرات بازیهای سنتی بر دیکتاتوری و استبداد شاهان قاجار هستید و یا میخواهید جستاری بر رفتارشناسی بازیهای قدیمی و تأثیر آن بر کودکان دههی پنجاه و شصت داشته باشید کتاب «جف شیش» را کنار بگذارید. اگر آن را بهصورت الکترونیکی خریداری کردهاید با زدن دکمهی حذف، خودتان را راحت کنید و اگر آن را به صورت فیزیکی خریداری کردهاید بهتر است بگذارید در همان کتابخانه بماند؛ اینگونه با نوتر ماندن کتاب، به زیباسازی محیط منزل کمک شایانی کردهاید و وقت خودتان و نویسندهی محترم را نگرفتهاید.
محمد صاحبی «جف شیش» را در دو فصل نوشته شده است؛ فصل اول دربارهی بازیهای میدانی است و فصل دوم دربارهی بازیهای دورهمی صحبت کرده است. اگر بخواهم خیلی ساده برایتان بگویم نویسنده در این کتاب یادوارهای برای بازیهای دههی پنجاه و شصت برگزار کرده است، و در هر فصل این بازیها را به مسائل علمی، فلسفی، اجتماعی و فرهنگی پیوند داده است. طنز کتاب نیز در همین پیوند بیربط این مسائل عمیق به بازیهای ساده ی دوران کودکیمان است.
چه بازیهایی در جف شیش آمده است؟
بازیهایی که نسل حاضر برایشان تره خرد نمیکند و به صفحات تاریخ پیوستند در این کتاب توضیح داده شده است، از لیلیحوضک بگیر تا بیخ دیواری و تاپتاپ خمیر و خرپلیس و زو و قایمباشک و معذلک. در کل «جف شیش» فضای نوستالژیک را برای خواننده زنده میکند؛ به خصوص مناسب آن کسانی است که یک تقار سبز یک متری گوشهی منزل دارند و با کلی التماس چرخ خیاطی و پنکه و سماور مادربزرگ را تصاحب کردهاند تا همیشه یاد گذشته را زنده بدارند.
چرا به جف شیش میخندیم؟
وقتی نویسنده از بازی پیپی پینوکیو به خاطر فحشهای غیر اخلاقیاش ایراد میگیرد و یا وقتی در بازی کلاغ پر دربارهی پریدن یا نپریدن فیوز صحبت میکند و یا برای بازی قایمباشک توابع درجهی یک رسم میکند طبیعتاً آدم مشعوف میشود و خوب هدف نویسنده هم مشعوفاندن خواننده است. در واقع نویسنده از تکنیک «تفسیر عمیق از یک امر سطحی» برای ایجاد طنز در کتاب استفاده کرده است. به طور مثال در زیر بخشی از این کتاب که اشکالات بازی کلاغ پر را توضیح میدهد آمده است:
” فرض کنید شخص اعلامکنندهی اسامی نام مرغ را بر زبان آورد. مرغ توانایی پریدن ندارد، پس قاعدتاً شرکت کنندگان نباید بگویند پررررر. پس میگویند مرغ که پر نداره…
اولین تناقض درست در همینجا رخ مینمایاند. بله مرغ پر دارد و وقتی تاکید کنیم که پر ندارد و فقدان پر را دلیلی بر عدم توانایی مرغ در امر پریدن اعلام کنیم، در واقع بهجای حل این مسئله که چرا مرغ با اینکه پر دارد نمیتواند بپرد، صورتمسئله را پاک کردهایم.”
افراد نوستالژیک باز که از یادآوری گذشته غرق شعف میشوند و گیس و گیس کشی هایشان در این بازیها را به یاد می آورند یحتمل با این نگاه عمیق به این بازی ها شعفشان دوچندان میشود.
البته نویسنده از این ایده که بیاید و بازیهای تره خرد نکن را به مسائل اخلاقی اجتماعی ربط بدهد خیلی لذت برده است و گاهی آنقدر در این لذت غرق شده است که شورش را درآورده است. درواقع یک جاهایی آنقدر نمک ریخته است که آش شدید شور شده است و باید چند صفحه تورق کنی تا بشورد ببرد. در کل ایدهی نویسنده در مرتبط ساختن طنزآمیز بازی های ساده و سطحی به مسائل عمیق بسیار جالبتوجه است اما دغدغهی خاصی در کتاب مطرح نشده و بیشتر جنبهی سرگرمی دارد. اگر علاقهمند به نوستالژی بازی هستید و یا از مرتبط ساختن مفاهیم سطحی به عمیق لذت میبرید این کتاب میتواند انتخاب دوم شما باشد.
خیلی هم خوب و عالی
مع ذلک؟