نامه‌ای به پسرم ۲
نان و نانو و نوستراداموس

قسمت قبل
پسرم دیدی خودروهای ایرانی چه کیفیت بالایی دارند؟ من که ندیدم! ولی ان شاالله تو می‌بینی.
نه محمد جان، پدرت نوستراداموس نیست؛ اما تلاش متخصصان نانوی ایران را دارد می‌بیند. این نانو با آن نان و پنیر که تو هر روز می‌خوری فرق دارد. آن یکی تو را قوی و مقاوم می‌کند؛ با این یکی یک فوم ضد‌ضربه می‌سازند که خودروها را مقاوم کند. شاید بپرسی این فوم را چگونه می‌سازند؟ توضیحش الان برای تو مصداق بارز آب در هاون کوبیدن است. بگذار ۱۵ سال بعد، وقتی خودت گواهینامه گرفتی و نشستی پشت فرمان خودرو متوجه می‌شوی.
محمد جانم! حواست باشد که این ابزار باعث نشود با سرعت ۱۸۰ کیلومتر بر ساعت در اتوبان لایی بکشی. این وسیله فقط اثر ضربه را کم می‌کند، قرار نیست برایت شق‌القمر کند. البته کاربرد این فوم فقط در خودرو نیست. پزشکی که میدانی چیست؟ همان رشته‌ای که در زمان ما نصف ایران می‌خواهند در آن تحصیل کنند ولی یک‌صدم آن‌ها هم نمی‌توانند. این فوم آنجا هم کاربرد دارد و با استفاده از آن می‌توانند اقلام حساس به دما را بسته‌بندی کنند. منظورت چیست که «اقلام حساس به دما» یعنی چی؟ مگر درس‌هایت را خوب نخواندی؟ آره، راست می‌گویی، حواسم نبود تو انسانی هستی، نه تجربی. آخر هم به مادرت رفتی. نه، معلوم است که مادرت هنوز نیامده؛ اما پدرت دوست دارد که او انسانی خوانده باشد. پسرم، دعا کن. دعا کن مادرت در تصادفات بلایی سرش نیامده باشد. آخر زمان ما این فوم وجود ندارد و سالانه افراد زیادی در تصادفات مجروح یا کشته می‌شوند. اگر برای مادرت اتفاقی افتاده باشد دیگر تو هم وجود نخواهی داشت، پس تا می‌توانی دعا کن.

ثبت ديدگاه