چمچاره
پدرم روزت مبارک… پول بده کادو بخرم
۱۰:۳۴ ق٫ظ ۲۶-۱۱-۱۴۰۰
با سلام خدمت شما مخاطبان گرامی، من دکتر زونکن عنابی هستم، فارغالتحصیل رشتهی “دو روز انگاری دنیا” از دانشگاه lmnop؛ در خدمتتون هستم با بخش مشاورهی پیامکی؛ موضوع امروزمون روز مرد و روز پدره، هر سؤالی در این زمینه دارید بپرسید.
دوست عزیزی پیامک زدن و گفتن که امسال روز مرد خانمم برام جوراب و زیرپوش نخرید، بهجاش یه ماشین خوب برام خرید، اونم در حالی که من برای روز زن واسش یه شال ساده خریدم فقط. من خیلی ترسیدم آقای دکتر، این شرایط اصلاً عادی نیست، باید چکار کنم؟
یا خدا! ماشین خریده؟ باورم نمیشه، من تا حالا به همچین موردی برخورد نکرده بودم؛ قبلاً مورد داشتم که مثلاً برای یکی کت و شلوار خریده بودن، یا گوشی خریده بودن، یا حتّی مورد داشتیم که خانم برای همسر پلیاستیشن خریده بود، ولی این مورد خیلی نادره. ببین خونسردی خودتو حفظ کن، من شمارهی شخصیمو برات میفرستم، زنگ بزن تا مفصّل این مورد رو بررسی کنیم، بالأخره یه راهحلّی برای این موقعیت پیدا میکنیم. فقط امیدوارم اون چیزی که فکر میکنم نباشه و ترمزای ماشینو نبریده باشه؛ فعلا تا بهت نگفتم، سوار اون ماشین نشو.
واقعاً هنوز بابت پیامک قبلی تو شوکم، فعلاً بگذریم. عزیز دیگهای پیامک زدن و گفتن آقای دکتر من ماشین بابامو انداختم ته درّه و متأسّفانه خودم زنده ازش بیرون اومدم. البته قصد داشتم وسط آتیش ماشین بمونم ولی امدادگرا نذاشتن و بهزور کشیدنم بیرون. کادوی روز پدر هم تو همون ماشین بود که سوخت، حالا با دست خالی چطوری تو روز پدر باید این خبر رو به بابام بدم؟
راست میگی واقعاً اوضاع پیچیدهای شده، حالا باز اگه کادوی روز پدر داشتی، اول کادو رو میدادی بعد خبرشو میگفتی، اینجوری باباهای طفلک تو رودربایستی میمونن و کاری با بچهشون ندارن. حالا عیبی نداره، ببین خودتو بزن به کما، بذار یه مدّت بیفتی icu تا آبها از آسیاب بیفته. اگه بتونی یه جوری بازی کنی که فکر کنن مرگ مغزی شدی که دیگه عالیه. بعد اون لحظهای که خواستن اعضای بدنت رو اهدا کنن، یهو به هوش بیا، کلّا همهچی رو میشوره میبره.
مخاطب بعدی گفتن که دکترجون، من کلّا اهل خریدن کادوی مادی واسهی روز پدر نیستم. مثلاً سال پیش بهجای خرید کادو، شب آشغالا رو من بردم دم در که بابام اون شب راحت باشه. امسال هم روز پدر، صبح طرفای ساعت ۱۰ بیدار شدم رفتم نون تازه واسه خونه خریدم ولی وقتی برگشتم دیدم بابام خودش ساعت ۶ رفته بود نون خریده بود. حالا بهنظرت واسهی جبرانش چکار کنم که کادوی امسالم محسوب بشه.
عزیزم به نظرم شما از خونهی بابات برو، بزرگترین کادو رو بهش دادی تا آخر عمر. مرد حسابی یعنی تو کلّا سالی یه روز کارای خونه رو انجام میدی؟ بعد الآن خوشحالی؟ چه اعتماد به نفسی داری. آقا لااقل همون کادوی مادی رو بخر، پولشم از خود بابات بگیر، حدّاقل اینجوری آبرومندانهتره؛ خیلی هم باباتو به خرج ننداز، همون جوراب و زیرپوش رو بخر شما.
دوست دیگهای پیامک زدن و گفتن بچهی من دقیقا تو روز پدر به دنیا اومد، ولی تا الآن همه فقط به خانومم تبریک میگن و دور و بر اون میگردن و براش کادو میارن. مگه روز پدر نیست؟ چرا کسی ما رو تحویل نمیگیره؟ حتّی خونوادهی خودمم تمام حواسشون به خانومم هست.
داداش پدر بودن همینه. پدرا مثل مأمور مخفی میمونن، حتّی اگه کسی بهشون توجّه نکنه باید مأموریتشون رو انجام بدن و بار زندگی رو به دوش بکشن؛ حالا شما تازه پدر شدی، یکم که بگذره عادت میکنی. حالا توصیهی من اینه که خودتم فعلا همرنگ جماعت شو و حالا حالاها تمام حواست رو جمع خانوم و بچهات کن؛ بعدشم بیشتر اون کادوهایی که واسه خانومت میارن، ظرف و ظروفه که میتونی بفروشی و بزنی به یه زخمی، هدیه از این بهتر؟
خب مشاورهی پیامکی این هفتهمونم تموم شد. به امید روزی که هیچ مردی در روز مرد جوراب و زیرپوش کادو نگیره. اوه اوه یاد اون مخاطب اولی افتادم، برم ببینم چه مشاورهای باید بهش بدم؛ تا مشاورهی هفتهی بعد خدانگهدار.
ثبت ديدگاه