استعمارگر بازی
چی شد که اینجوری شد؟!

دفاع اسراییل از کودک کشی

راه راه: فلسطین سرزمینی دور و بر دریای مدیترانه بود که از دیرباز، مسلمانان، مسیحیان و حتی یهودیان با آن اخلاق نچسبشان مثل بچه آدم در آنجا زندگی می‌کردند. درحالی که حکام مختلف سر گرفتن فلسطین گیس و گیس کشی می‌کردند، عثمانی موفق شد، حکومت فلسطین را بگیرد.

بریتانیا که عمرا طاقت نداشت کسی غیر از خودش استعمارگر بازی دربیاورد، در سال ۱۹۱۷ فلسطین را اشغال کرد. پیش از این، ناپلئون بناپارت بعنوان ته پیاز، یهودیان را به ایجاد کشوری یهودی در فلسطین دعوت کرد. یهودیان با گفتن یک “عامو حال داریا، ما کلا ۸ درصد فلسطینم نیستیم” طرح را با مخ به زمین کوبیدند. با پایان جنگ جهانی اول و صدور بیانیه بالفور، بریتانیا با فشار بیشتری نسبت به ناپلئون، خواستار تشکیل وطن یهودی شد. یهودی‌ها هم فکر کردند چه خببببر است، فوج فوج به سمت فلسطین سرازیر شدند. این درحالی بود که کلی فلسطینی در آنجا زندگی می‌کردند. ولی یهودیان نگذاشتند معادلات بهم بریزد. انقدر به کشتن فلسطینیان ادامه دادند تا بالاخره جمعیت قاطع آرا را به خود اختصاص داده و در سال ۱۹۴۸اسرائیل را تشکیل دادند. «ولی خب چه زندگی‌ای؟ هی دعوا، هی قتل عام، هی خواهرشوهر بازی!
سازمان‌های بین المللی که ابراز نگرانی دونشان از ریخت و پاش‌ و دعواها داشت می‌ترکید، وسط دعوا را گرفتند. قشنگ از وسط!
نتیجه وسط گرفتن، این بود که سه چهار تا شهر شمالی فلسطین، مال فلسطین، بقیه‌اش مال اسرائیل. اسرائیل چشمم کف پاش دهن‌دار تر از این حرف‌ها بود و دلش نمی‌آمد همان یک تکه فلسطین هم برایشان بماند. فلسطینیان نیز عمرا کوتاه بیا نبوده و با وجود کشتار و قتل عام توسط اسرائیل بیخیال نشدند. نامردها حتی به زن و بچه‌ هم رحم نمی‌کردند. حالا هرچقدر هم آدم مدافع تساوی حقوق زن و مرد باشد، دیگر به غیرنظامی که نباید حمله کرد ولی خب این‌ها خیلی به تساوی معتقد بودند.
کماکان نیز گزینه‌هایی از جمله تحریم و تهدید و بمب و موشک و محاصره روی میز بوده و جا برای سوزن انداختن روی میز نیست.

ثبت ديدگاه




عنوان