برش‌هایی یک دست از زندگی یک سلبریتی‌ وطن‌پرست
آفتاب‌پرست کی بودی تو؟

راه راه: برش‌هایی یک دست از زندگی یک سلبریتی‌ وطن‌پرست

پشت صحنه فیلم اجتماعی واقعیت گرا
اون شیشلیکا رو از رو میز جمع کن، آب معدنی رم بردار. بابا جان می‌خوام لایو بذارم از سختی کار. اون چرا لم داده اون گوشه؟ حالا اگه جیمز کامرون بود داشت آبا رو از تایتانیک می‌ریخت بیرون. ما ایرانیا تنبلی تو خونمونه!

دیالوگ فیلم اجتماعی واقعیت گرا
-ببین من اصلا در بند مادیات نیستم، فقط می‌خوام تو زندگی‌ مشترکمون از مام وطن غافل نشی.
+من بهت افتخار می‌کنم. عزیزم مهریه چی دوست داری؟
-یه جفت مام وطن فرد اعلا. حتما تولید داخل باشه‌ها. با یه دست آینه شمعدون. شاخه نباتم نمی‌خوام، گرون میفته برات.

اینستاگرام
خب دوستای عزیزم این میز رو برای چهارمین سالگرد ازدواجم با شوهر پنجمم چیدم. بعضیا پرسیده بودن لباستو از کجا گرفتی؟
ببینید من لباسامو از این مزونای بنجل شهرک غرب نمی‌خرم، سفارش می‌دم طراح لباس سلنا گومز برام می‌دوزه. معمولا یه‌کم تنگ میشه. دستش به زیاد نمیره خیاطه، عوضش از آب گذشته ست.

توئیتر
خانم عزیز، آقای محترم به من چه که وزارت بهداشت ایران می‌گه این داروهای شیمی‌درمانی حتما باید با تجویز پزشک باشه؟ همه جای دنیا تا مردم یه ذره سرطان می‌گیرن اینا رو می‌ریزن تو سرم آب مقطر به خودشون وصل می‌کنن. زودم خوب می‌شن. حالا اینجا می‌خوای یه دیازپام ساده بگیری، نسخه پزشک می‌خواد. بعد می‌گن آزادی بیان داریم…کو؟

پشت صحنه برنامه تلویزیونی گفتگو محور
-خانم لطفا روسری‌تون رو بکشید جلوتر، اون آیفون رو هم باید جلوی در تحویل می‌دادید.
+وا…واقعیت من همینه، مردم منو اینجوری دوست دارن. خارج که رفته بودم بزام از این بازیا نداشتن.
-پس بفرمایید. اینجوری ضبط نمی‌کنیم.
+از جنبه‌ت خوشم اومد. الان خوبه؟
-یه‌جوری باشه مردم بفهمن مهمان برنامه کیه دیگه.

برنامه تلویزیونی گفتگو محور
ممنونم از مردم فهیم کشورم که همیشه تو صحنه‌های حساس حاضر هستن. منم به نوبه خودم مردم رو دعوت می‌کنم به خرید کالای ایرانی. خودمم همیشه از شامپو صحت استفاده میکنم. چیه این خارجیا ریزش مو میاره.

پشت صحنه برنامه اینترنتی گفتگو محور
-خانم اینجا خود واقعی‌تون باشید، کأنه رفتید خارج
+خوبه؟
-نه دیگه در این حد

برنامه اینترنتی گفتگو محور
الان تو این مملکت ما نمی‌تونیم یه اظهار نظر سیاسی کنیم. تا میایم حرف بزنیم می‌گن باز این حرف زد. همین الان من آزادی بیان ندارم این حرفا رو بزنم. نمی‌ذارن که! بعد می‌گن چرا بچه‌تو خارج می‌زای؟! خب معلومه چون اونجا بهش احترام میذارن. همین دفعه آخری که رفته بود بزام. موقع مرخص شدن یه سگه اومد ضمن تبریک به من، یه دالی ام به بچه‌م کرد و رفت. اون وقت سگای اینجا چی؟ فقط بلدن پارس کنن… همین سگ خودم، این همه خرج واکسنش می‌کنم اون روز اومدم خونه دیدم رفته رو تخت بچه خرابکاری کرده.

ثبت ديدگاه




عنوان