نقیضه‌ با موضوع کند کردن روند پیری با خواب کافی. بخش اول
بگذار تا بخوابم!

شبی یاد دارم که چشمم نخفت
سحر سن من شد صد و بیست سال!

محمد صبوریان و سعدی

 

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
من خوابم و تو بیدار، بگذار تا بخوابم!

محمدمهدی امیدوار و حافظ

 

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی ادب خواب مرا برهم زدی پیرم کنی؟

علی یگانه و شهریار

 

به چشم خویش دیدم در گذرگاه
که نوزادی نخفت و پیر گردید

علی یگانه و نظامی

 

کهن‌کاران سخن پاکیزه گفتند
سر شب کم غذا خوردند و خفتند

علی یگانه و نظامی

 

مدارا کن که خوی چرخ تند است
روند پیری خوشخواب کند است

علی یگانه و نظامی

 

بعد از این رأی من اینست و همین خواهد بود
جای کم خواب فقط زیر زمین خواهد بود

علی یگانه و وحشی بافقی

 

زلف‌آشفته و خِوی‌کرده و خندان‌لب و مست
خوابم از سر ببری، زود به پیری برسم!

مرضیه قاسمعلی و حافظ

 

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
هیچ! از خواب پراندند و ز عمرم کم شد

طاهره ابراهیم‌نژاد و حافظ

 

حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار
طبق دستورات دکترهای آمریکا بخواب

علی یگانه و حافظ

 

گر بخوابی سر وقت، ای فلک پیر! بدان
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

محمدمهدی امیدوار و حافظ

ثبت ديدگاه




عنوان