معرفی کتاب «جالب اینجاست که...» نوشته الن دیجنرس
جالب کجاست که؟
۱۰:۰۱ ق٫ظ ۱۸-۰۱-۱۴۰۴
کتاب «جالب اینجاست که…» (با نام اصلی The Funny Thing is…) نوشته طنزپرداز معروف آمریکایی «الن دیجنرس» است. این کتاب در سال ۱۳۹۷ در۲۰۲ صفحه با ترجمه «بهزاد قدیانلو» از سوی نشر روزنه منتشر شد. قیمت پشت جلد در چاپ دوم این اثر ۱۰۵۰۰۰ تومان است که با نصف قیمت در برنامههای کتابخوان در دسترس است.
اما جالب کجاست که؟
الن؛ بازیگر، مجری و استندآپ کمدین معروف آمریکایی است. مجری همان شوی معروف که بیست سال از تلویزیون این کشور پخش شد و با انواع شوخی آمریکایی، بینندگان جهانی خود را سرخ و سفید کرد. آمریکایی بودن، خودش بهاندازه کافی برای موفقیت یک هنرمند امتیاز محسوب میشود؛ حالا شما همجنسباز بودن فرد را هم روی آن بگذارید، غوغا میکند. احتمالا به همین دلایل، لیستی از جوایز معروف مثل اسکار، گرمی، امی و… تا مسابقه محله(!) نیز در کارنامه او دیده میشود. حال؛ بهتر است مطلقا ناراحت و خشمگین از ساختارشکنی یک منحرف اخلاقی به قاضی نرویم. بههرحال او با هر نوع کیفیت و هر مقدار تبلیغ و در راستای سرایت هر نوع فرهنگ کثیفی، لیستی از جوایز مردمی را نیز کسب کرده است.
کتاب «جالب اینجاست که…» محصول چنین سبک زندگی و نویسندهای است. «محصول»، چون یکی از ضعفهای اثر را میتوان «طنز مکتوب» نبودن محتوای کتاب دانست. گویی متن یک استندآپ یا گوینده رادیوست. از هر دری چیزی. هر چیزی که کمدین را اذیت کرده یا دوست ندارد. فهرست موضوعات فصلهای کتاب شامل روزمرگیهای یک طنزپرداز زن آمریکایی، روزشمار سفرهای کاری، درددلهای معمول، مسخره کردن این و آن برای خندیدن و… است. آزاردهندهترین نکته در مورد کتاب برای خواننده غیرآمریکایی این است که چرا انقدر آمریکایی مدرن و برتر از بقیه بودن در قالب مسخره کردن دیگران، پررنگ است؟ چرا شما همیشه مرکز جهانید و در مرکز جهان به راه رفتن یک سالمند هم میخندید؟ بهجز این؛ خاطرات طولانی از سفرها و لیست کردن دوش گرفتم و لباس عوض کردم و امضا دادم هم حقیقتا طنزی ندارد و اگر ورق بزنید به فصل بعد بروید، اتفاق بدی در روند خواندن کتاب برایتان نمیافتد. تنها ابداعی که نویسنده بهخرج داده و نشان میدهد تلاش خود را برای ابتکار عمل و غیراستندآپی پیش رفتن داشته، اما موفق نبوده؛ گنجاندن فصلهای «جدی» و «جنجالی» و «عذرخواهی» در میانه کتاب است.
مشکلات ترجمه نیز همچون بیشتر آثار طنز، جدیترین بخشی است که منتقدان به آن پرداختهاند. مواردی چون «خرتوخر با خ دستهدار»، «گهی زین به پشت و گهی پشت به زین»، یا شوخی معروف «بیکفایتی شاهان و فساد درباریان» در مورد آموزش تاریخ در مدرسه، مخاطب را به فکر فرو میبرد که واقعا ما داریم به چه کسی میخندیم؟ به نویسنده یا مترجم؟ و از جایی بهبعد دیگر سر کلاف ماجرای شخصیت آمریکایی، گم شده و با داستاننویسی مترجم همراه شدهایم که کائنات آمریکا (!) انرژیای به او دادهاند و گفتهاند «برخیز و مخور غم جهان گذران». البته که بخشی از این اتفاق هم، همچون بسیاری از دوبلههای انیمیشنهای معروف با گویشهای محلی ایرانی، جالب از کار درآمده و خنکی اثر غیرفارسی را برای مخاطب کم کرده است.
اینکه نویسنده یک فصل را به توصیف خانه شخصیاش برای «هواداران» (آوردن این کلمه در جای جای کتاب را دیگر نمیتوان به اشکال ترجمه یا تفاوت فرهنگی ربط داد) اختصاص دهد نیز، شاید جنبه مردمی وی را نشان دهد. اما درواقع مخاطب «غیرهوادار» را آزار میدهد و همزمان انسان را یاد جایزه برنامه تلویزیونی ایرانی میاندازد: «گرفتن عکس سلفی با رامبد جوان!» بله؛ شاید یک اصل مهم که در طنزهای مرسوم اینروزها نادیده گرفته شده و رسما قربانی «هوادارپروری» کمدینهاست، همین نادیده گرفتن شخصیت و کرامت مخاطب کتاب یا شرکتکننده مسابقه تلویزیونی باشد. معلوم نیست کجایش جالب است…
ثبت ديدگاه