دُر دُر

دوباره شب است و به فکری شنیع
زد از خانه بیرون به شدت سریع
 
دوباره شده تشنه دُر دُر
خریت نمودن به طرزی فجیع
 
به پیش نظرهایِ پر اضطراب
نماید بسی کارهای بدیع
 
دوباره دهد گاز هی اووووژ اووووژ
کشد ترمزش را چنین اییییییع ایییییع
 
چه غصه که بابای خرپول او
شده بهر بذلِ دیه مستطیع
 
که ناگاه آمد صدایی به گوش 
از او گشت آسوده جانِ جمیع
 
تَتَرَق تاتاراق تَتَرَق تاتاق
بگو شاد روحش، مقامش رفیع

ثبت ديدگاه




عنوان