روزی روزگاری اغتشاش

روزگار تاپی  است این روزهای اغتشاش

یکسری در زیر باتون، یکسری هم آش و لاش

می شود فرد مغشش با علاقه ضرب و شتم

تا قلنجش نشکند می گوید: ای حاجی یواش!

یک نفر فریاد زد آتش گرفته پشت من

آب را بردار آن جایی که می سوزد بپاش!

روزیِ “مو قهوه ای” این هفته مایِ بارِد است

اعترافاتش غذا را کرده بهتر: دوغ و آش

بهترین تیزی که دیده سوزن گوشیش بود…

بعد می گوید: نمی ترسم من از کُلت و کلاش.

هر چه می خواهد دل تنگت برو هشتگ بزن

پیج ما هم می شود یک روز وا اما بجاش

می زنم هم خشتک و هم هشتگت پر پر شود

تا نفهمی فرق یار و همسر و زید و کراش

فتنه خشک و تر نمی فهمد شدیدا درهم است

ای خدا ما را سوا کن از میان این قماش

 

 

ثبت ديدگاه




عنوان