زنده باد آزادی!

به نام آزادی… به نام صلح… به نام قلم… درود بر شما آزادی‌خواهان و آزاد اندیشان؛ شما که… (صدای زنگ خوردن گوشی تلفن) ببخشید… سلام چیه؟ وسط سخنرانی زنگ زدی… چی؟ بعد از ۷۲ ساعت بی‌خوابی دادن بازم حرف نمی‌زنه؟ غلط کرده من گنده‌تر از اینو به حرف آوردم… توی کشوی من یه شوکر هست، آره از اون استفاده کن… چه با برقش چه با خودش.

پوزش من رو پذیرا باشید؛ شما جماعت روشن‌فکر با قدرت قلم خود مقابل استبداد این آخوندهای دژخیم ایستاده‌اید و جانانه در حال مبارزه هستید، درود به شرف‌تان، آیندگان به شما خواهند بالید. ( تشویق حضار)

(صدای زنگ)… چیه؟ خاک تو سر بی عرضت کنن که هنوز نتونستی ازش حرف بکشی… یه شیشه «لاریوم» رو میزمه… لای چیزی نیست، لای چیزیم نمی‌خواد بذاری لاریوم، لا ری یوم به خوردش بده درست میشه، کاری نداشته باش چیه، نه احمق دارو چیه؟ یه وقت ازش نخوریا… باشه فعلاً.

عذر می‌خوام؛ دوستان آزادی‌خواه ما از اقصی نقاط دنیا تماس می‌گیرن و از شما مبارزان با زر و زور و تزویر حمایت می‌کنن، همه با هم زنده‌باد آزادی بیان، زنده‌باد جهان بدون خشونت.

ثبت ديدگاه




عنوان