دوست دارید به چه کشوری سفر کنید؟
سفر نایث

موضوع انشا: دوست دارید به چه کشوری سفر کنید؟

دیشب دایی ساسان که قبل از رفتن به خارج سیروس صدایش می‌کردیم با زنش آمده بودند خانه‌ ما مهمانی. دایی ساسان آشق اروپا می‌باشد و پریروز از فرانسه برگشته می‌باشد. دایی می‌گوید فرانسه خیلی نایث می‌باشد. ما نمی‌دانستیم نایث یعنی چه؟ از دایی پرسیدیم. گفت: «یعنی آرام، پیشرفته و تمیز.»

خانم ما نمی‌دانیم چرا دایی از وقتی که از فرانسه برگشته می‌باشد همه‌اش اصرار دارد خارجکی حرف بزند و کلمه‌هایی بگوید که ما املایش را نمی‌دانیم. دایی می‌گفت: «وقتی در پاریس راه می‌روی، انگار داری در بهشت قدم می‌زنی»؛ اما بابا گفت: «آنجا کنار خیابان‌هایشان بلا نسبت شما بوی کار بی‌ادبی می‌آید.»

خانم ما فکر می‌کنیم خارجی‌ها خیلی سرشان شلوق می‌باشد و چون می‌خواهند تندِ تند پیشرفت کنند، فرصت این جور کارها را ندارند و هرجا شد کار را تمام می‌کنند. دایی می‌گفت: «عوضش آنجا هم اقتصادش عالی‌ست و هم کشور آرامی است»؛ اما بابا گفت: «اگر اقتصادشان مشکلی ندارد، چرا چندسال جلیقه زردها کف خیابان بودند؟» ما از دایی پرسیدیم چرا آدم‌های توی خیابان جلیقه زرد می‌پوشیدند و ما هم اگر رفتیم آنجا حتما باید جلیقه زرد بپوشیم یا نه؟ آخر خانم ما از رنگ زرد خوشمان نمی‌آید. که دایی گفت: «برو ببینم بزمجه.»
خانم اجازه، البته ما نمی‌دانیم که بزمجه فحش است یا یک کلمه خارجی می‌باشد. آخرش هم بابا با تعجب گفت: «چند روزی هست که آنجا شلوق است و همه دارند با هم دعوا می‌کنند تازه خیلی از جاها را هم آتش زدند، شما چطور رفتید آنجا مسافرت؟» همین جا بود که دایی اَصَبانی شد و به ما گفت: «بی‌تمدن‌های اروپا ندیده» و زن دایی رزیتا را که تا قبل از رفتن به فرانسه اسمش زیور بود، صدا زد تا بروند.

خانم اجازه! ما از این انشا نتیجه می‌گیریم که فرانسه اصلا هم کشور نایثی نمی‌باشد.

خانم ما نمی‌دانیم که دلمان می‌خواهد به چه کشوری سفر کنیم؛ اما می‌دانیم دلمان نمی‌خواهد برویم فرانسه.

این بود انشای ما

ثبت ديدگاه




عنوان