عاشق خدمت

نشسته‌ایم در امید رؤیتش
رسیده‌ایم موقع عبادتش
 
دو ساعت است پشت در، قیامت است
دو ساعت است رفته کنج خلوتش
 
خدا! خودت بیا و از جناب او
تشکری نما و کن اجابتش
 
قبول کن از او همین نماز را
روانه‌اش نما به میز خدمتش
 
از او که فرق آن‌چنانی‌ای نبود
میان وقت خدمت و فراغتش
 
شمال هم که می‌رود به فکر ماست
به ویژه وقت خواب و استراحتش
 
کباب خوش نرفته از گلوش ته
جت اسکی آنقدر نداده لذتش
 
مقاومت نموده سال‌های سال
برای حفظ مسند ریاستش
 
و این مقاومت برای مردم است
هزار آفرین بر استقامتش
 
تمام کار و بار او به قاعده‌ست
عدالتش صداقتش رفاقتش
 
به غیر میز خود هر آنچه بوده داد
به راه دوستان باارادتش
 
به قوم و خویش خویش داده پستکی
نبوده بیشتر از این بضاعتش
 
زنی عفیفه دارد و زنی فشن
دیانتش جداست از سیاستش
 
مرا توان شکر خدمتش چو نیست
خدا! خودت درآی از خجالتش

ثبت ديدگاه




عنوان