روتیتر: خیاط خانه چهارساله
قسمت یکی و نصفی:نگاهی به قوانینِ شیران

خیاط خانه

راه راه: اگر یادتان باشد مردم، جامریکایی‌ها و پانگلیصی‌ها را از کشورشان بیرون کردند ‌و اسم سرزمین‌شان ‌را شیران گذاشتند.
مثل تمام کشورها،‌ کشور شیران هم قوانینی داشت. یکی از آن قانون‌ها این بود که مردم شیران هر ۴سال یکبار،‌ برای گرفتن لباس های تازه‌شان،‌ به خیاط خانه‌ می رفتند.
خیاط ها،‌ وظیفه داشتند تا با نگاهی دقیق، اندازه‌های لازم برای دوخت را از مردم بگیرند و لباس مناسب بدوزند.
البته بین خودمان باشد،‌ اینکه صاحبِ لباس چند کلاس سواد داشته باشد، خانواده‌اش چه افرادی باشند و کجا زندگی کند هم، در طراحی آن لباس موثر بود.
اگر در هر سه مورد، شرایط  ایده‌آل بود و فرد موقع برخورد با خیاط ها، اخلاق خوبی داشت، می توانست علاوه بر لباس اصلی، یک دست کت و شلوار پلوخوری هم بگیرد‌ تا بتواند در مراسم مخصوص به آن شرکت کند.

روی جیب این کت بارکدی بود که فرد هنگام ورود به مراسم پلوخوری توسط آن بارکد چک شده و اجازه ورود می‌یافت. مراسم پلوخوری همان مراسمی بود که همه داخل آن جمع می شدند و پلو می خورند .
همچنین در حاشیه مراسم، درباره ی قراردادهای مربوط به سوزن های وارداتی و پارچه های «به شرط قیچی» صحبت می کردند.
بعد از پایان مراسم، ‌انبوه پلوهای باقیمانده را از جلوی چشم کارگرهایِ خیاط خانه گذرانده و توی خاک دفن می کردند. فکر نکنید با این کار دنبال اسراف بودند. نه!‌ راستش آن ها به امید آنکه، شاید سال بعد درخت پلو در بیاید این کار را انجام می دادند.
البته اگر به این استثنا در لباس اعتراض دارید باید بگویم این جزو قوانین اصلی شیران نبود.اما مسئولین خیاط خانه از آنجایی که بسیار اخلاق مدار بودند، قانونی داخلی گذاشته بودند که:
اگر کسی «اخلاق خوبی» با خیاط ها داشته باشد کافی است.
یعنی می توان در مورد او استثنا قائل شد و سه شرط دیگر را بررسی نکرد و لباس پلوخوری را به او اهدا کرد.
‌به همین دلیل از همان ابتدا برخی مردم به دانشکده «علومِ قیچی و پارچه» می رفتند و در رشته «اخلاقِ خیاطی» ‌شرکت می کردند.در این رشته‌ درس هایی از جمله «چگونه اخلاقمان خیاط‌ پسند شود؟» را پاس می کردند.
بعدها همان افراد توانستند به جایگاه‌‌های مدیریتی در خیاط خانه برسند.
اما این تنها ‌رشته‌ی این دانشکده نبود. یکی دیگر از رشته‌‌ها‌‌ «تولیدِ زیرزمینیِ لباس» بود.
 در این رشته، ‌لباس‌های غنی شده و لباس‌های بمبی تولید می شد.
مثلا همین لباس‌های بمبی، مخصوص شناسایی جاسوس‌ها بود.یعنی به محض شناسایی ژنِ جاسوسی در آن فرد، منفجر می شد و همه را خبر می کرد.
جامریکایی ها با وجود این لباس ها دیگر نمی توانستند وارد شیران شوند. به همین خاطر به فکر پیدا کردن روشی برای ورود‌شان افتادند. آن ها تصمیم گرفتند تا کاری کنند که این لباس ها دیگر تولید نشود.
ادامه دارد…
پایان قسمت یکی و نصفی

يك ديدگاه

  1. سحر عظیمی ۱۳۹۷-۰۷-۲۶ در ۱۲:۰۵ ب٫ظ- پاسخ دادن

    ببخشید قسمت بعدی خیاط خانه کی میاد؟‌چند بار چک کردم سایتو پیدا نکردم

ثبت ديدگاه




عنوان