روزنامه سفر به بلاد ترک
می‌رویم جهت ابتیاع خانه

راه راه:

امروز که شنبه بیست و هفتم رجب المرجب سنه‌ی یکهزار چهارصد و چهل دو قمری است، بعون الله تعالی بجهت اینکه احوالاتمان مطلوب شود و لختی فراغت یابیم از کرونای ایرانی، با یک طیاره‌ی فرنگی وارد بلاد ترک شدیم. خداوند متعال پدر اخوان رایت را غریق رحمت نماید که هر کس سوار طیاره شد، برای او قدری اطعمه آورده و به طرفه‌العینی داخل مقصد می‌گردانند. بلاد ترک را بسیار خوب ساخته‌اند، بعضی بناهای عالی دیده می‌شود، خاطرات فرنگ برایمان تازه شد.

امروز که یکشنبه بیست و هشتم رجب است و ویروس کرونا از سنه‌ی ماضیه، احوالات تجارت و سیاحت ما را نگران کرده و ما یک طور غریبی از بابت سرمایه خود بیم داریم. از کرونای انگلیسی هم بیم داشتیم که خاطر شریف ما را مطمئن کردند که راه ورود آن از بلاد عرب را مسدود کرده‌اند. علی ای‌حال غور کردیم در حالات و شرایط مختلف، فرمایش کردیم دولارهای خود را به ترک‌ها بدهیم که در فقره قبل که مقدار فراوان فضولات انسانی وارد بلد کردیم، سودی مضاعف نصیب‌مان گشت که الحق هنوز عطر آن در مشاممان است…

امروز چهارشنبه یکم شعبان است، دو روز پیش را با چند نفر از رجال تاجر که از احباب بودند، رفته‌بودیم تماشا. قریب هزار نفر اطراف دریا بودند، ما نیز مات و متحیر مانده و نمی‌دانستیم نگاهمان به کدام طرف بچرخد، لذا چنان گرم تماشا شدیم که حال نوشتن و وصف البسه‌ی رعایا و ضعفا را نداشتیم!
الیوم، صلاح دانستیم چند ماه را تجارت نکنیم، لکن تصمیم داریم ملک ترک ابتیاع نماییم و از بازار متلاطم ملک ایرانی رهایی یابیم. طرف غروب به بنگاه املاک وارد شدیم و با چند تن از عمله‌جات و رعایا و یک نفر ضعیفه، سوار یک اتومبیل آمریکایی شده که زیبایی آن هوش از سر فلک بیرون می‌برد، بنده از فرط ذوق‌مرگ شدن قوه نوشتن ندارم و تا خود شخص نبیند، نمی‌فهمد. ضعیفه تعدادی اراضی به چه بزرگی را نشانمان داد، یک فقره چهار بر را پسندیدیم و امر کردیم قول‌نامه را بنویسند و یک جا دولارها را دادیم…

امروز که پنجشنبه است، حالمان خوب نبود، گویا قدری برودت بر مزاج‌مان عارض شده و چیزی ته گلویمان را می‌خاراند، یحتمل قولنج کرده باشیم و یا از بابت کثرت درازکشیدن در سواحل ملول گشته‌ایم. سرفه هم می‌کنم که حد وصف ندارد. فی‌الحال خیال‌مان از کرونا آسوده است. در بلد فرنگ، بی‌شمار واکسن خریده‌اند و ویروس را معدوم کرده‌اند، لکن در مملکت خودمان امورات کرونا را کنترل نکرده و قرنتن درست به جا نمی‌آورند. مردم بلاد نیز، خلاف غرب، فرهنگ رعایت پروتوکولات ندارند و به جای آنکه در خانه بمانند، سفر می‌روند…

امروز که جمعه سوم ماه است، کمی ناخوش هستم. خیلی بنیه تحلیل رفته، از سر تا پنجه‌ی پایم درد می‌کند، قریب هفت هشت ساعت خواب تماشا با احباب را دیدم. خداوند محافظت کند.

امروز که شنبه چهارم شعبان است، طرف سحر با حالت تب، سوار طیاره شدیم برای مراجعت. در طهران ضعیفه‌ی بنگاهی با تلفون، تلگراف تصویری زده و تصویر او را هم نظاره کردیم، قدری از ما تعریف نموده که خیال‌مان مکدر نشود، در آخر گفت ملک شما در طرح شهرداری ترک‌ها وارد شده… در عجبم که ما را بقاعده‌ی مجانین نگاه می‌کرد…
غضب داریم…

ثبت ديدگاه




عنوان