مشت و مال قاتلان سردار دلها
هالوگلابی!

خوابی نرود به دیده‌اش آسوده

آن‌کس که به دنبال خیانت بوده

انگشت منافق است در پنجه‌ی

کفردستی که به خون تو شده آلوده
امیر یزدی

 

این خون، همه‌تان را به شرر خواهد زد

بر غاصب آن کوچه، ضرر خواهد زد

دریای مدیترانه هم که بروید

بر گوش شما، سیلیِ تر خواهد زد
ابراهیم صفائی

 

بدجور غلط کرده‌ای اِی روت سیاه

سنگی زده‌ای به چهره‌ی حضرت ماه

بنشین و ببین که ما چه در سر داریم

لا حول و لا قوه الا بالله
ابوالقاسم سیفی

 

از پوزه‌ی چون سگ تو حتی

یک قطره نشد نجس ز دریا

خوردی غلطی و لرز کردی

از سایه‌ی خود بترس حالا
ابوالقاسم سیفی

 

تو را از نسل یابو آفریدند

خُل و خرمغز و ترسو آفریدند

به‌زودی می‌گذارد کِرم، نعشت

تو را از بیخ، کِرمو آفریدند
فهیمه انوری

 

نرو! جا نیست، شیطان ون ندارد

ز دست دیو، نان، روغن ندارد

شدی “هم‌میهنِ” صهیون، ولی حیف

گلم! ارباب تو “میهن” ندارد
فهیمه انوری

 

رژیم جعلی هالوگلابی

چرا از موشکم در اضطرابی؟

نخواهم زد تو را با بمب و موشک

نجاست شسته خواهد شد به آبی!!
محمد صبوریان

 

پرواز ز مرغان هوا یاد بگیرید

با کندن گور، اختفا یاد بگیرید

نابودیِ حتمی‌ست در این تار تنیدن!

از آب نترسید! شنا یاد بگیرید
محمود حسنی‌مقدس

ثبت ديدگاه




عنوان