شوراي ملي نخود و خورده شدن مردم فرانسه در موزه لوور
هست برادر من

شورش در فرانسه

راه راه: هست برادر من. هست خواهر من. حالا شما تا صبح روی یک پای مرغ‏ات بایست و بگو نیست، اما من می‏گویم هست. خوب هم هست. هنوز هم توی این دنیای درندشت، چیزهایی هست که ما نه دیده‌‏ایم و نه شنیده‌‏ایم و نه خورده‌ایم و نه… این را همینطور هرتکی و از روی باد معده نمی‏‌گویم. توی این موبایل‌ها و فضای مجازی هم نخوانده‌‏ام که زود دربیایی و بگویی اینها که چرند است و از هر هزارتا یکی دسته ندارد. خودم با همین جفت چشم‌های درشت‏‌ام دیده‌‏ام. لازم هم نیست رفته باشم میان جنگل‌های بکر و دست نخورده وسط آفریقا تا از رییس فلان قبیله بدوی استعلام کنم تا ببینم هنوز پوست سوسمار به خودشان می‌‏بندند یا برگ درخت ازگیل! همینجا از همین خانه‏‌ام رصد کرده‌‏ام همه ماوقع را و می‌‏توانم تا فیهاخالدون آن را برایت ترجمه و تحلیل کنم. مثلاً همین شورای ملی نخودایران! دیدی چشمهایت گِردشد؟! بله… ما یک شورایی داریم به نام شورای ملی نخود ایران که بر تولید، تکثیر، صادرات و واردات نخود ایران نظارت دقیق و موثر دارد و لحظه به لحظه نخودها را رصد می‏کند در حد تیم ملی! از اسمش هم معلوم است: شورای ملی! همین شوراست که وقتی دولت به جای گوشت و مرغ و اقلام ضروری زندگی، آدرس شبکه‌‏های مجازی و فلان نرم‏‌افزار مکالمه را می‏‌دهد، آنتن‌‏هایش حساس می‏‌شود که چه کسی، چه چیزی را چه وقت، دنبال چه نخودسیاهی فرستاد؟!
اصلاً تو که اینقدر حرف مرا رد می‏کنی و اصرارداری که دیگر چیز شگفت‌‏انگیزی در دنیا نیست، خبر داری که توی همین ونزوئلای خودمان، مردم به یک نفر شماره یک رأی داده‌‏اند اما یک نفر شماره سه، رفته پشت تریبون و خودش را رییس‌‏جمهور اعلام کرده با نسبت آرای بالا؟!! خُب بله این خیلی شگفت‌‏انگیز نیست و قبلاً در برخی کشورها که اول اسمشان ایران است، سابقه داشته اما قسمت تعجب‌‏آلودش اینجاست که آمریکا هم منشور حقوق بشر را در سرویس‌‏بهداشتی – ببخشید – سرویس امنیتی‌‏اش مثل تخم چشم‌هایش نگه می‏دارد هم ریاست جمهوری همان فرد سه را تایید کرده و تبریک هم گفته تازه!
حالا شما بگو این خیلی هم عجیب نیست و همین آمریکا با کودتا و کشتن مردم بی‌‏گناه، برداشت نیم‌‏پهلوی را دوباره آورد در سعدآباد تا بتواند اصل چهار ترومن را بیشتر به فروش برساند. باشه، قبول! این را چه می‏گویی که یک موسسه خیریه و عام‌‏المنفعه! انگلیسی که به پاچه عراقی‌‏ها آویزان شده بود تا بیاید محض رضای خدا مین‌‏ها و بمب‌‏های انگلیسی را که داعش توی شهرهای عراق کاشته است جمع‏‌آوری کند و برود، وقتی موافقت دولت عراق را گرفت و آمد و کارش تمام شد و رفت، معلوم شد هنوز فرق مین گوجه‌‏ای و آثار باستانی چندهزارساله را نمی‌‏داند و مجبور شده همه را یکجا بالابکشد توی کشتی و ببرد در همان انگلیس پهن کند ببیند کدام مین است و کدام آثار باستانی؟! البته حق باشماست و این اتفاق هم ممکن است به دلیل ضعف آموزش و عدم حضور در کلاس‌های کنکور اتفاق افتاده باشد. باشد، ما که بخیل نیستیم!
حالا که اینطور شد، فرانسه را چه می‏‌گویی که چنان مهد دموکراسی‏‌اش را در آستین مردم کشورش فرو کرد که هنوز ده – بیست هزارنفر از آنها پیدایشان نشده و معلوم نیست توی کدام موزه یا کتابخانه عمومی دارند تاریخ دیکتاتوری جهان ماقبل قرون وسطی را فیش‌‏برداری می‌‏کنند! این مردم هم که می‌‏گویم نه پلیس کشته‏‌اند و نه به پاسگاه نیروهای امنیتی حمله کرده‌‏اند و نه حتی قصدشان سرنگونی نظام فرانسه و تقدیم کشورشان به یک کشور بیگانه بوده است. بلکه این مردم فقط گفته‌‏اند آهای پولدارها و تریلیاردرهای عزیز و گرامی! لطف کنید، بزرگواری کنید، منت سر ما بگذارید کمی پای مبارک را از روی گلوی ما بردارید تا حداقل یک نفس بکشیم و بتوانیم چرخ‌های اقتصاد و کارخانه‏‌هایتان را بچرخانیم. حرف بدی هم نزدند طفلکی‌‏ها. حق باشماست، این قسمت تعجب‌‏انگیز آن نبود بلکه قسمت تعجب‏‌انگیز آن اینجا هم نبود که دولت دموکراتیک و جمهوری خالی فرانسه، نه مثل آمریکا مردم را کُشته و نه مثل آلمان سگ به جانشان انداخته و نه مثل انگلیس با پلیس سوار از رویشان رد شده، (جای جالب توجه‌‏اش اینجاست)، پلیس فرانسه به دستور دولت فرانسه – این مهد دموکراسی و کافه و قهوه و ادبیات و غیره – میان صف مخالفان آمده و خوب‌هایشان را برداشته با خودش برده تا موزه عبرت خودشان را به آنها نشان بدهد. برخی را حتی با من بمیرم و تو بمیری راضی کرده که بروند و موزه لوور را نگاه کنند و ببینند دولت فرانسه در طول تاریخ کوتاه خودش چقدر آثار باستانی و فرهنگی کشورهای دیگر را برداشته آورده فرانسه تا مردمش افتخار کنند به این همه فرهنگ و کافه و قهوه و با کلاسی و اینها.

حالا این وسط چندنفر در راهروهای تودرتوی موزه گم شده‏‌اند یا توسط اسکلت دایناسورهای سالن پشتی خورده شده‏‌اند و هیچ اطلاعی از سرنوشت‌شان در دست نیست، اینکه دیگر تقصیر دولت فرانسه نیست. خوب می‌‏خواستند کاتالوگ موزه را درست مطالعه کنند ببینند کجا به کجاست تا گم نشوند.

ثبت ديدگاه




عنوان