همسایه لاکچری

مستاجر

راه راه: دوره و زمانه بدی شده، قدیم ها مستاجرها آنقدر بساز بودند که با لباس سفید مستاجر می شدند و با لباس سفید هم عاقبت صاحبخانه.
الان از ۳۰ متر زمین با کلی هزینه و بگیر و ببند شهرداری یک واحد ۶۰ متری درمی آوری با امکانات فول بورد… . پلان را هم می کشی و می‌دهی دست مستاجر و جای خواب هر نفر را مشخص می کنی که مبادا موقع خواب انگشت شصت پای این یکی برود در چشم آن یکی، باز هم می گویند اجاره ها بالاست.
قبلا دست صاحبخانه مو نداشت که بکنند الان نمک هم ندارد، قدیم ترها پنجره را باز می کردی، یک حیاط خشک و خالی می دیدی با یک خروار رخت چرک آن گوشه، ولی الان پنجره را باز می کنی چهارتا آدم می بینی با نمای لاکچری در واحد آنوری که در حال خوردن صبحانه هستند. آن هم در این دوره زمانه که مردم به زور همدیگر را می بینند.
تازه خانه را دربست می دهی دست مستاجر خودت هم طوری می روی که حتی پشت سرت را هم نگاه نمی کنی تا مبادا مستاجر معذب شود و در خانه ات غریبه‌گی کند آن وقت خودش هی دم به دقیقه زنگ می زند و بهانه گیری می کند که پول اجاره زیاد است!
ما صاحبخانه ها مگر کم خدمت کردیم؟! همین اجاره های بالا را نمی گرفتیم اینها در خانه نمی نشستند! هی خرج الکی می کردند و ول می گشتند، اصلا همین خانه نشستن ها محبت بین زن و شوهر را زیاد می کند.
از همه مهم تر مستاجر ها از همین اجاره دادن ها یاد گرفتند که پول جمع کنند و عاقبت خانه دار شوند.

ثبت ديدگاه




عنوان