چه بهتر بخورندم!

هرچند که پا تا به سرم حرف چرندم
بسیار امید است که مردم بخرندم

بسیار امید است که این ظاهر جذاب
باعث بشود خوانده شود مطلب گَندم

در ظاهر اگر بنز شدم از موتور اما
تلفیق نسنجیده‌ی پیکان و سمندم

القصه که از جلد مرا هر که پسندید
چون خواند مرا، فحش به من داد و فکندم

بودم منِ امروز به یک باغ درختی
می‌رفت به خورشید رسد قد بلندم

یک باغ ز من رونق و شور و شرری داشت
تا یک نفر از روی مرض آمد و کندم

تا اینکه که کتابی بشوم کرد خمیرم
از زور فشاری که روا گشت به دَنده‌م

کاغذ شدم و بر منِ بیچاره نوشتند
بی آنکه خودم عاقبتم را بپسندم

قبلا همه‌ی پیکر من بود پر از پند
حالا خود سرگشته‌ی من درخور پندم

تا فحش نبینم ز همه خلق، چه بهتر
گاوان و خران توی طویله بخورندم!

ثبت ديدگاه




عنوان