تصور یک روشنفکر از وصیت نامه ی شهدا
خواهرم! بیگودی و شینیون فراموش نشه!
۱۰:۳۴ ب٫ظ ۱۹-۰۹-۱۳۹۵
راه راه:
با توجه به اینکه درصد بالایی از وصیت نامه های شهدای جنگ تحمیلی اختصاص به مضامینی مانند ولایت فقیه، حجاب و استکبارستیزی دارد، مراسم پیکر این شهیدان نیز معمولا با شعارهایی حول این مضامین همراه میشود. با این حال، روشنفکران معتقدند که سر دادن این شعارها در واقع یک استفاده ی ابزاری و سیاسی از شهیدان است. در ادامه، تصور یک روشنفکر از وصیت نامهی شهیدان را می خوانیم:
به نام نامی خاک وطنم به خصوص خاک محله ی خودم، آزادی تقاطع شادمان!
مردم عزیز کشورم! گواهی می دهم که تنها برای زنده نگه داشتن این تمدن ۲۵۰۰ ساله و پیرو منویات حضرت کوروش کبیر مبنی بر فدا شدن در راه مام وطن، خون خود را فدا کردم. از همه¬ی شما خواهشمندم که اجازه ندهید در تشییع جناره ی من عده ای مزدور این رژیم، از من استفاده ی ابزاری کنند و در حمایت از این انقلاب و رهبر آن شعار بدهند.
می خواهم کمی از حال معنویمان در جبهه های حق علیه حق برایتان بگویم. (به هر حال بعثی ها هم عقاید خودشان را دارند و در جای خود قابل احترامند. خواهشا قضاوتشان نکنید.) گاهی وقت ها شب های عملیات با مطالعه ی کتاب های مهندس بازرگان تحریک می شویم (عرض کردم که قضاوت نکنید!) برای جهاد و شهادت. بعضی وقت ها نیز قبل از عملیات، آهنگهای استاد شجریان را گوش می کنیم و فیلم های جناب بیضایی را می بینیم تا با دریافت معنویت از هنر این اساتیدی که اسلام واقعی را شناخته اند، آماده ی شهادت شویم.
خواهران من! توصیه من به شما نه به حجاب اجباری، نه به حجاب اجباری، نه به حجاب اجباریست! از شما خواهشمندم که گیسوان خود را بیگودی بپیچید و یا شینیون کنید و در حالی که لب های خود را غنچه کرده اید از خود عکس بگیرید. سپس بعد از ظاهر کردن عکس، آن ها را بر در و دیوار شهر بچسبانید. شما با این کار علاوه بر زنده نگه داشتن آرمان ها و اهداف ما، شاید شوهر هم پیدا کردید!
اما چند کلمه با خانواده ی عزیزم
لطفا اجازه ندهید که در تشییع جنازه ی من عده ای چماق به دست بر علیه آمریکای عزیز شعار بدهند و از من استفاده ی ابزاری کنند. ما اینجا دهانمان در حال سرویس شدن است که آن مجسمه ی زیبای آزادی سرپا بماند. البته اگر عده ای از طرفداران دموکراسی و لیبرالیسم خواستند از من استفاده ی ابزاری کنند، اجازه دهید بکنند!
جسد مرا در تخت جمشید خاک کنید تا از آن هزاران کوروش و خشایارشاه و داریوش سوم بیرون بزند. اگر قیمت قبر در آن جا گران بود، مرا در روستای احمدآباد و در جوار رهبر سیاسی همه ی رزمندگان و مظلومان جهان، دکتر محمد مصدق دفن کنید تا از خاکم هزاران مصدق بیرون بزند. اگر به دلیل بعد مسافت، آن جا هم برایتان مقدور نبود، بالاخره یک جایی دفنم کنید! مطمئنا همه ی کائنات دست در دست هم خواهند داد و نهایتا یک چیز خوبی از من بیرون می زند!
مراقب خوبی هایتان باشید، شب و روزتان عسلی، بدرود!
ثبت ديدگاه