ایشان به آسفالتهای زمان ما لطف دارند. حالا اینطور که میگویند هم نبوده! یک چندتایی چاله چوله هم بود. خود ما در اثر وجود همین چالهها، چند بار سَر مبارکمان به طاق ماشین خورده است.
پسر: مامان من چقدر بگم مو بور نمیخوام. من میخوام موهای زنم به رنگ شب باشه.
مادر: حالا به رنگ ظهر باشه میمیری؟! آدم مارِ توی «مار و پله» بشه؛ ولی مادر تو نشه! پاشو برو. حرف اضافه هم نباشه.
زینب فرخیان
طنزپرداز
تلاش فرانسویان برای افزایش جذب ویتامین D سیاهپوستان در تاریخ
اروپاییان دیدند که سرخپوستان خیلی اهل کار سخت نیستند و در تاریخ نیز آمده که عدهای از سرخپوستان بعد از آمدن اروپاییان به دلایل مختلفی مرده بودند که حامیان حقوق بشر در اینباره میگویند: «ایشالا که از خوشی بوده!»
پدربزرگ میگفت: «علی -که من باشم- تنهاست و باید خواهر و برادری داشته باشد تا وقتی بزرگتر شد، در پرداخت قستِ وامهایش از آنها، کمک بگیرد.» پدربزرگ میگفت که او که همان«من» باشم، اگر چند خواهر و برادر داشته باشم و روزی جایی نیاز به ضامن پیدا کنم.