از همین رو تحلیل برخی پژوهشگران این است که اگر در آن دوران نرمافزار «اینستاگرام» بود، رضاخان در بیوی خود مینوشت: «منم یه روز چشام سگ داشت ولی الان رفته تو اخلاقم:)».
چرا الکی شما مجریها شلوغش میکنید. ظرفها و قابلمههای شسته شده شام رو روی هم چیده بودن، ریختن زمین. همون طور که مشاهده کردید اینجا هیچکس از حمله ایران دیگه ترسی نداره و همه آمادگی بدنی کامل دارن برای هر نوع فراری.
ایشان به آسفالتهای زمان ما لطف دارند. حالا اینطور که میگویند هم نبوده! یک چندتایی چاله چوله هم بود. خود ما در اثر وجود همین چالهها، چند بار سَر مبارکمان به طاق ماشین خورده است.
پسر: مامان من چقدر بگم مو بور نمیخوام. من میخوام موهای زنم به رنگ شب باشه.
مادر: حالا به رنگ ظهر باشه میمیری؟! آدم مارِ توی «مار و پله» بشه؛ ولی مادر تو نشه! پاشو برو. حرف اضافه هم نباشه.