پوشک و مشما!

در حالت افسرده و ناجوری بود
وضع دهنش خراب و سانسوری بود
هر روز دو تا مداد HB می خورد
بیچاره گمان کنم که کنکوری بود

بهنام بانی!

خیس گشته پوشکم از ترس موشک هایشان
قدرت آن‌ها مرا دارد روانی می‌کند!

طنزیمی ها

فقط نان چرب

در به در دنبالِ چرخِ کهنه و اقساطی‌ام
پا ندارم بس که دائم در پیِ نان بوده‌ام
مثل کودک‌ها شدم درگیر تاتی تاتی‌ام
حرف خود را میکنم «تَکرار» هر کس نشنود
من به اِ میگویم اَ چون بنده اصلاحاتی‌ام
منتهی از رونق افتاده است بازار من و
مثل آن هم حزب‌هایم خط خطی و قاطی‌ام

عنوان