یک عده ای عادت دارند صبح تا شب یک گوشه ای (ترجیحاً نزدیک پریز برق) بنشینند و به همه امور سری بزنند. و چون به همه امور سر می زنند، بی شک در همه امور یا اقلاً بیشتر امور صاحب سبک و نظر می شوند. خواه امور دنیوی باشد، خواه اخروی. برای همین این یک عده کلاً از همه چیز سر در می آورند و درباره همه چیز به مباحثه می پردازند.
اسم وزارتخانه را می گذارند «ورزش و جوانان» به ورزش می رسد، صدای جوانان در می آید. به جوانان می رسد، توپ ورزش پنچر می شود. ایضاً همین وزارت فرشاد (فرهنگ + ارشاد)؛ این وزیر بی نوا بیاید چه کند؟ به فرهنگ بپردازد یا به ارشاد مشغول باشد؟! وزارتخانه باید یک اسم داشته باشد تا تکلیف وزیر با خودش مشخص باشد.
اگر یک دانشجوی ترم آخر یا دانش آموز کنکوری به پُستش بخورد، برای کاهش استرس و رفع کم خوابی اش آخرین مطالبی را که در مجله خانواده زرد یا در گروه تلگرام خوانده بازگو می کند. در نهایت جدید ترین محصول شرکت دارویی که در ماهواره تبلیغ می کند و برای همه چیز هم خوب است را به همه شان تجویز می کند. و ضمن تاکید بر اینکه «دکتر ها هیچی بلد نیستن» اضافه می کند: «من اگه صد تا دختر کور و کچل داشتم، یکی شو به دکتر نمی دادم!!»