از شما متشکرم آقای ترامپ...

بادکنک پدر من و رفقا به جز بیل!

من و پدرم خیلی به شما علاقه داریم، پدرم چند ماهی است که عکس شما را در اتاقش نصب کرده و با شما دارت بازی میکند.

مذاکره محرمانه بن سلمان ولیعهد عربستان با ترامپ، رییس دولت آمریکا

مگه خودمون چُلاغیم؟

+ بر ماء ضاحک شوی الرجل! حقوق این سال سوریه تان رِ ندیم اَنتُم سَتُفهَمون!
- صبر کن! What؟ من میرم تو TV اعلام کنم پول ندادی Armey آمریکا پر دیگه خودت know!
+ حالا لاناراحت اخی! کان المزاح ...

مصاحبه با وزیر راه یک کشور ناشناخته...

کمتر بمیرید همیشه بمیرید!

ما هم قیم مردم نیستیما... ما دوست داریم این مردم رو، مثلا کسی که تو قطار بمیره، ما بیمه اشو پرداخت می کنیم، جلسه مدیریت بحران میزنیم و می گیم ارتش و سپاه برن کارا رو انجام بدن ...

صفحه ی او داغ بود همچون اتو!

من و جاسوس جیبیم …

در دیار پارس، اندر رباطی فرود آمدیم تا شاید شب را بیاساییم، که هم اندکی از ملالت راه از ما دور شود، هم گوشی و پاوربانک خویش شارژ نماییم. پس اندیشیدیم که تا فَست شارژر کار خویش انجام می‌دهد، اندک اسپرسویی نیز بر بدن بزنیم.

مشت بر دهان استيضاح!

ترفندهای زیرکانه بقا با وزیر

حتی بعد ها که هواپیمایی از همان نوع که قرار بود از مملکت دیگری داخل کند، سقوط کرد او خم به ابرو نیاورده ودر اولین اقدام گفت که "مشکل از هواپیما نبوده است! " و حال آن که از گزارش نقص فنی آن طیاره در هفته های گذشته شبکان اجتماعی پر بود .

عنوان